ولایت فقیه

سید روح اللّه موسوی خمینی‏

نسخه متنی -صفحه : 140/ 44
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 53

باشد، واجب عينى است و گر نه واجب كفايى است در صورتى هم كه ممكن نباشد، ولايت ساقط نمى‏شود، زيرا از جانب خدا منصوبند. اگر توانستند بايد، ماليات، زكات، خمس، و خراج را بگيرند و در مصالح مسلمين صرف كنند و اجراى حدود كنند. اين طور نيست كه حالا كه نمى‏توانيم حكومت عمومى و سراسرى تشكيل بدهيم، كنار بنشينيم بلكه تمام امور كه مسلمين محتاجند و از وظايفى است كه حكومت اسلامى بايد عهده دار شود، هر مقدار كه مى‏توانيم بايد انجام دهيم.

ولايت تكوينى

لازمه اثبات ولايت و حكومت براى امام (عليه السلام) اين نيست كه مقام معنوى نداشته باشد. براى امام مقامات معنوى هم هست كه جدا از وظيفه حكومت است. و آن، مقام خلافت كلى الهى است كه گاهى در لسان ائمه، (عليهم السلام)، از آن ياد شده است. خلافتى است تكوينى، كه به موجب آن جميع ذرات در برابر «ولىّ امر» خاضع‏اند. از ضروريات مذهب ماست كه كسى به مقامات معنوى ائمه (عليهم السلام) نمى‏رسد، حتى ملك مقرب و نبى مرسل. اصولًا رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و ائمه (عليهم السلام) طبق رواياتى كه داريم قبل از اين عالم انوارى بوده‏اند در ظل عرش و در انعقاد نطفه و «طينت» از بقيه مردم امتياز داشته‏اند و مقاماتى دارند إلى ما شاء اللَّه چنانكه در روايات معراج، جبرئيل عرض مى‏كند: لَوْ دَنَوْتُ أنْمُلَةً، لَاحْتَرقْتُ. هر گاه كمى نزديكتر مى‏شدم سوخته بودم.) يا اين فرمايش كه إنَّ لَنا مَعَ اللَّهِ حالات لا يَسَعُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِيٌ مُرْسلٌ (ما با خدا حالاتى داريم كه نه فرشته مقرب آن را مى‏تواند داشته باشد و نه پيامبر مرسل.) اين جزء اصول مذهب ماست كه ائمه (عليهم السلام) چنين مقاماتى دارند، قبل از آن كه موضوع حكومت در ميان باشد. چنانكه، به حسب روايات، اين مقامات‏