چهارده قرن با غدیر

محمدباقر انصاری زنجانی

نسخه متنی -صفحه : 109/ 54
نمايش فراداده

قرينه ى دهم

اشعارى كه حسان بن ثابت سروده بود و مورد تأييد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله قرار گرفت، دليل قاطعى بر اين است كه او هم از مولى معناى 'اولى بنفس' را فهميده است. او چون اهل ادب و شاعر بزرگ عرب است از نظر لغوى بر هر لغت ديگرى ترجيح دارد، زيرا لغتنامه ها فقط معناى كلمه را مى گويند ولى تبادر در مورد معين بر عهده ى حاضرين آن ماجراست. از الطاف خدا بوده كه شاعرى زبردست و لغت شناس در غدير حاضر بوده و در همانجا تبادر ذهنى خود را صراحتاً اعلام كرده و حتى آن را به صورت شعر درآورده كه اثرى ماندگار و سندى محكم باشد.

قرينه ى يازدهم

داستان حارث فهرى نوعى مباهله در مورد مردّدين در معناى 'مولى' بود. او صريحاً سؤال خود را بر اين متمركز كرد كه آيا منظور از 'مولى' اين است كه على بن ابى طالب صاحب اختيار ما خواهد بود؟ در اين مباهله خداوند فوراً حق را نشان داد و عذابى بر سر حارث فرستاد و او را هلاك كرد تا معناى 'مولى' به معناى 'اولى بنفس' ثابت شود.

قرينه ى دوازدهم

عمر در غدير جمله ى 'اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة' را بكار برد كه مى توان ادعا كرد اقرار دشمن بر مدعاى خصم از اين زيباتر نمى شود. بكار گرفتن كلمه 'اصبحت' اشاره به اتفاق تازه است كه پيش آمده و كلمه ى 'كل' اشاره به ولايت مطلقه است، و اين اقرار نشانه ى تبادرى است كه حتى دشمن آن را پذيرفته است.

قرينه ى سيزدهم

دستور 'سلام بعنوان اميرالمؤمنين' در پيشگاه على بن ابى طالب عليه السلام كه هم معناى امارت را براى مولى مى رساند و هم اقرار عملى به آن است.

معناى مولى در كلام معصومين

كلام صاحبان غدير ائمه معصومين عليهم السلام در وضوح مقصود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از كلمه ى 'مولى' نيز يادآور گوشه ى ديگرى از تاريخ علمى غدير است:

اطاعت در آنچه دوست داريد يا نداريد

از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پرسيدند: اين ولايت كه شما در آن از خود ما بر ما مقدم هستيد، چيست؟ فرمود: گوش جان سپردن و اطاعت در همه ى موارد: آنچه دوست بداريد و آنچه شما را خوش نيايد. [ عوالم: ج 3:15 ص 296. ]

نمونه اى براى ولايت على

سلمان در غدير خم از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پرسيد: ولايت على همانند كدام ولايت است؟ حضرت فرمود: ولايت او همچون ولايت من است، هركس كه من نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارم على هم نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است. [ عوالم: ج 3:15 ص 261. ]