نقطه مقابل «تعصب » و «لجاج » و «تقليد كوركورانه » تسليم در برابر حق است كه از فضايل مهم اخلاقى محسوب مى شود، يعنى انسان حق را نزد هركس، حتى دورترين و كوچكترين افراد ببيند، در برابر آن تسليم شود و آن را با آغوش باز پذيرا گردد. اين فضيلت اخلاقى سبب پيشرفت علم و دانش انسان و پرهيز از گمراهى ها و گام نهادن در صراط مستقيم است. اين فضيلت اخلاقى جز براى مؤمنان و صالحان و كسانى كه از حب ذات افراطى دورند و از وابستگى هاى تعصب آلود قومى و گرايشهاى گروهى بركنارند حاصل نمى شود. تسليم در برابر حق نشانه ايمان، سلامت فكر و روح، و بالا بودن سطح فرهنگ و تهذيب نفس است.
قرآن مجيد خطاب به پيامبر اسلام(ص) چنين مى فرمايد: «فلا و ربك لايؤمنون حتى يحكموك فيما شجر بينهم ثم لايجدوا فى انفسهم حرجا مما قضيت و يسلموا تسليما; به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود مگر اينكه در اختلافاتشان، تو را به داورى طلبند و سپس از داورى تو در دل خود احساس ناراحتى نكنند و كاملا تسليم باشد»! (40) و در جاى ديگر مى فرمايد: «و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضى الله و رسوله امرا ان يكون لهم الخيرة من امرهم...; هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند اختيارى(در برابر فرمان خدا) داشته باشند...». (41) البته تسليم - به عنوان يك فضيلت اخلاقى - به دو معنى استعمال مى شود، يكى تسليم در برابر حق كه نقطه مقابل تعصب و لجاجت و تقليد كوركورانه است و ديگر تسليم در برابر قضا و قدر الهى و خواسته هاى او، در برابر اعتراض و نارضايى و ناشكرى. موضوع بحث ما در اينجا معنى اول است و معنى دوم به خواست خدا در بحث «رضا و تسليم » خواهد آمد.