اخلاق در قرآن کریم

ناصر مکارم شیرازی

جلد 2 -صفحه : 265/ 155
نمايش فراداده

2-يكى ديگر از راه هاى نجات از شهوت پرستى،برنامه ريزى دقيق براى برنامه هاى زندگى است،زيرا،هرگاه انسان،براى تمام اوقات خود برنامه داشته باشد(هر چند برنامه او در پاره اى از موارد جنبه تفريحى و ورزشى داشته باشد)،ديگر مجالى براى كشيده شدن به آلودگى هاى شهوانى باقى نمى ماند.

3-برچيدن عوامل آلودگى نيز يكى از راه هاى درمان و يا پيشگيرى است،زيراامكان آلودگى به شهوات در محيطهاى آلوده فراوان است،يعنى،اگر محيط،آلوده شهوت شود و اسباب آن در دسترس همه قرار گيرد و آزادى نسبى نيز وجود داشته باشد،نجات از آلودگى،مخصوصا براى قشر جوان يا كسانى كه در سطح پايينى از«معرفت »دينى قرار دارند،بسيار دشوار خواهد شد.

4-احياى شخصيت معنوى و انسانى افراد جامعه نيز،از راه هاى مهم درمان ياپيشگيرى از آلودگى هاى شهوانى است،زيرا انسان،هنگامى كه از ارزش وجود وشخصيت خود،آگاه شود و دريابد كه او عصاره جهان آفرينش و گل سر سبد جهان خلقت و خليفه خدا در روى زمين است،به اين سادگى خود را به شهوات نمى فروشد. امير مؤمنان على عليه السلام در اين رابطه مى فرمايند:«من كرمت عليه نفسه هانت عليه شهوته،كسى كه به ارزش وجود خويش پى برد،شهوات در برابر او بى ارزش مى شوند» (59) ودر حديث ديگرى از آن حضرت عليه السلام آمده است:«من عرف شرف معناه صائه عن دنائة شهوته...،كسى كه شرافت ذاتى خود را بشناسد،او را از پستى شهوت مصون مى دارد!...» (60)

آخرين نكته اى كه ذكر آن لازم به نظر مى رسد،اين است كه نه تنها در مساله مبارزه با شهوات، بلكه در تمام موارد مبارزه با مفاسد اخلاقى،بايد به مساله مبارزه عملى اهميت داد،به اين معنى كه هر قدر انسان با خلق و خوى بد به مبارزه برخيزد و در جهت مخالف آن حركت كند، آن خلق و خوها كم رنگ و ضعيف مى شود و اين مبارزه ازصورت فعلى به صورت حالت و از صورت حالت به صورت عادت و از صورت عادت به صورت ملكه در مى آيد و خلق و خوى ثانوى در جهت مقابل شكل مى گيرد،مثلا،اگر انسان بخيل بذل و بخشش را تكرار كند،آتش بخل به تدريج در درون او فروكش كرده و خاموش مى شود. اگر شهوت پرستان نيز در برابر طغيان شهوات،مقاومت و ايستادگى نمايند،طغيان شهوت فرو نشسته و روح عفت جايگزين آن مى شود. اين نكته در سخن پرمعنايى از امير مؤمنان على عليه السلام نقل شده است:«قاوم الشهوة بالقمع لها تظفر،در برابر شهوت و اميال نفسانى،به قصد قلع و قمع مقاومت كن تا پيروزشوى. (61) »