خـاك قـم گشته مـقدّس از جـلا ل فاطمه
تـا بش شـمع و چـراغ و كـهرباي نـورها
صـا في آيــينه ايــوان نـيكو مـنظرش
عـطر آگين گشـته گـر اين بارگاه جنّتي
بر سر ما سـايه ا فكـن از كرامت اي بتول
آفت دلهـا غـم است بر درگـه معصومه ام
يا رب از غم ها مرا بـرهان هـم از افسردگي
كـبريا از درگـهش كس را نكـرده نـا اميد
خـاصّه آنكو داشت پشتيبان مثال فاطمه