درّ پر بهاء (84)
بــا لد بـر آسـمان ز شـرف آسـمان قـم
درگــه تـو است مـركز دارالفـنون عـلم
در پيشگاه حضرت معصومه صبح و شام
سـبقت ز سـاكـنان حـريم خـدا بـرند
چون پاي اهل علم بـر اين خاك مي رسد
اي دُرّ پُـر بـها بـه قـم گشـته اي مكـين
سـر عـاكفان كـعبه يزدان بـه جـان نـهند
الفـاظ در مـعاني مـدح تو قـاصر است
آيـد ا گــر خــليل پيمبر در آن حــرم
چشـم دلم ز گـرد ضـريح تـو روشـن است
آري چــو تــوتيا بـود ايـن ارمـغان قـم
سـايد بـر آسـتان تـو سـر آسـمان قـم
طـلّاب ديـن كـواكـبي از كـهكشان قـم
بــيزد گُــهر ، مَـدْرَس ِگـوهر فشان قم
از راه دوســـتي عــلي عــارفان قـم
اي دل به جان ببوس تو هم خـاكـدان قم
كـردي ز خـلد بـاز دري در مكـان قـم
بــر آسـتان قـدس مـلك پـا سبان قم
اي نـازنين كـه جسـم تـو با شد روان قم
نـبوَد شگـفت گـر شـود از عاكـفان قم
آري چــو تــوتيا بـود ايـن ارمـغان قـم
آري چــو تــوتيا بـود ايـن ارمـغان قـم