شا فع يوم المعاد (89)
يا رب اين خـلد بـرين يا جنه المأو استي
اين مهين بانو كه در برج شرافت اختري است
فاطمه اخت الرّضا ، سلطان دين ، روحي فداه
مــلجأ اهـل زمـان و شـا فع يوم المـعاد
مـرقد نـورانيش گـويا ريـاض جـنّت است
گـو بيايد تـا بـه بيند ايـن هـمايون بـارگاه
حضرت ناطق بحق صادق چنين فرموده است
اي مهين بانوي كاخ عصمت ، اي مـايه وجود
حـق ام و اب اگــر مـانع نـبودي گـفتمي
طالب دنيا به قم چون طير انـدر مـجلس است
هر كه از روي خـلوص آرد بـه درگـاه تـو روي
عقل در احصاء قدرش قاصر است و پا به گـل
خطه قـم شد ز يمن مقدمش رشك جـنان
چون بديدي ايـن بنا را عقل گفتي كا سمان
صــورتي در زيــر دارد آنـچه در بـالاستي
يا هــمايون بــارگاه بــضعه مـوسا ستي
نسـل پـاك و زاده انسـيه الحـوراسـتي
خـاك درگـاه تـو از عـرش عـلا اعـلا ستي
خـواهـر سـلطان ديـن و ثـاني زهـراستي
تــربت پـاكش ز مشك و عـنبر سـاراستي
آنكــه مــنكر بـر وجـود جـنّت دنيا ستي
درجــــزاي زائــر او جــنه المأواســتي
اي كه خـاك درگهت رشك دم عـيسا ستي
هــم ز خــيل خـادمانت آدم وحـوّ ا سـتي
ظالم انـدر دشت قم چـون ملح در دريـا ستي
خـوشدل از دنـيا و فـارغ از غــم عـقبا ستي
گـرچه چون لقـمان دهر و بوعلي سـينا ستي
در صـفا دارالخـلود و از شـرف غـيراسـتي
صــورتي در زيــر دارد آنـچه در بـالاستي
صــورتي در زيــر دارد آنـچه در بـالاستي