شفاي پادرد و تقدير از عزاداران اهل بيت (ع) - فروغی از کوثر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغی از کوثر - نسخه متنی

الیاس محمد بیگی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شفاي پادرد و تقدير از عزاداران اهل بيت (ع)

حضرت آية الله حاج شيخ مرتضي حائري نقل فرمودند كه : " شخصي بود به نام آقا جمال ، معروف به " هژبر" ، دچار پا درد سختي شده بود به طوري كه براي شركت در مجالس ، بايستي كسي او را به دوش مي گرفت و كمك مي كرد ، عصر تا سوعا آقاي هژبر به روضه اي كه در مدرسه فيضيه از طرف آية الله حائري تشكيل شده بود ، آمد. آقا سيد علي سيف (خدمتگزار مرحوم آية الله حائري ) كه نگاهش به او افتاد به او پرخاش كرد كه : سيّد اين چه بساطي است كه در آورده اي ، مزاحم مردم مي شوي ، اگر واقعاً سيّدي برو از بي بي شفا بگير . آقا هژبر تحت تأثير قرار گرفت و در پايان مجلس به همراه خود گفت : مرا به حرم مطهّر ببر ، پس از زيارت و عرض ادب با دل شكسته حال توجّه و توسّلي پيدا كرد و سيّد را خواب ربود. در خواب ديد كسي به او مي گويد : بلند شو . گفت : نمي توانم . گفته شد : مي تواني بلند شو و عمارتي را به او نشان داده و گفت : اين بنا از حاج سيّد حسين آقا ست كه براي ما روضه خواني مي كند ، اين نامه را هم به او بده . آقاي هژبر ناگهان خود را ايستاده ديد كه نامه اي در دست دارد و نامه را به صاحبش رساند و مي گفت : ترسيدم اگر نامه را نرسانم درد پا برگردد و كسي از مضمون نامه مطّلع نشد حتّي آية الله حائري ، ايشان فرمودند : كه از آن به بعد آقاي هژبر عوض شد گوئي از جهان ديگريست و غالباً درحال سكوت و يا ذكر خدا بود " .(68)

/ 86