ايـن بـارگه كه چـرخ بـر رفـعتش گـم است
فـخر البُقاع نـيست كـه فـخر البّقا بـود
بـا خـاك درگـهش خـضر انـدر گـه نـماز
سـنگ حـريم او فـلك النّـجم عـالم است
ســقاي او چــو آب زنـد گَـردِ سـاحتش
در التـــماس بــارقه گنبدش هــنوز
از رشك خشـتهاي زر انـدود او مـدام
هـي پــا نــهاده زائـر او بر پـر مـلك
حـق دارد ايـن مكـان زند ار ، دم ز ، لامكـان
اخت رضـا و دخـتر مـوسي كـه حشـمتش
هـم در حسب بزرگ اب انـدر پي اب است
آن كعبه است مــرقد فــرقد عُــلوِّ او
يا بــضعه البـتول و يا مـهجه الرّسـول
از اشتياق سـجده بـر خـال چـهر تـو
دانـــند اگــر ز آدم و حــوا مــؤخرت
زيـرا كـه جـز ثـمر نبود مـقصد از درخت
ابـليس را كـه چـنگ نـدامت گـلو فشرد
مــردم زيـارت تـو كـنند از پـي بهشت
زيـرا كه جز زيـارت كويت بهشت نيست
باصـدق تـو صـباح دوم را بـدون كـذب
كي شِبْهِ مَـريمت كـنم از پـاك دامـني
آن جا كه عصمت تو زنـد كـوس دور باش
گردون به پيش محمل فَرَّت جنيبتي است
ذلي كـه از پي تـو بـود عـين عزّت است
اي بـانوي حـرم سـوي جـيحون نظاره اي
مويم اگـر چـه شـد به معاصي سپيد ليك
رويـم منه سياه كـه دور از تـرحـم است