ترجمه تفسیر طبری

به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی

جلد 2 -صفحه : 252/ 32
نمايش فراداده

و بروز رستخيز كه گم شد گم شدنى دور «1»

137- و آن كسها كه بگرويدند پس كافر شدند پس بگرويدند پس كافر شدند پس بفزودند كافرى، نه باشد كه خداى بيامرزد ايشان را و نه نمايدشان راهى‏

138- مژده ده منافقان را بدان كه ايشانراست عذابى دردناك-

139- آن كسها كه گيرند كافران را بدوستى از بيرون گرويدگان، بجويند «2» نزديك ايشان ارجمندى؟ كه ارجمند خداى راست همه‏

140- كه بفرستاد بر شما اندر كتاب كه چون شنيديد آيتهاى خداى كافر شوند بدان «3» و افسوس كنند بدان، مه نشينيد با ايشان تا گفت و گوى كنند «4» اندر حديثى جز ان، كه شما آن گاه همچو ايشان باشيد. كه خداى بهم كند منافقان را «5» و كافران را اندر دوزخ همه‏

141- آن كسها كه چشم دارند بشما اگر باشد شما را فتح «6» از خداى، گويند: نه بوديم با شما؟ و اگر باشد كافران را بهره‏اى گويند:

نه غلبه كرديم بر شما و بازداشتيم شما را از مؤمنان؟ خداى حكم كند ميان شما روز قيامت «7»، و نه كند خداى كافران را بر مؤمنان راهى‏

142- كه منافقان مى‏فريبند «8» خداى را و اوست [فريبنده‏] «9» ايشان را، چون بپاى خيزند سوى نماز بپاى خيزند چون كاهلان «10»،

(1) كه بى راه شد بى راه شدنى دور. (خ)

(2) همى بجويند. (صو. خ)

(3) كافر گردند بوى. (صو)

(4) تا اندر شوند. (خ. صو)

(5) فراهم آرنده است منافقان را. (خ)- گرد آرنده منافقان است. (صو)

(6) نصرتى. (خ)- گشايشى يعنى پيروزى. (صو)

(7) رسته خيز. (صو)

(8) مى‏فريب نمايند (خ)- همى پندارند كه بفريبند. (صو)

(9) و وى فريبنده ايشان است. (صو)- و اوست كه پاداش فريب كندشان. (خ)

(10) برخيزند كاهل وار. (خ)