و بمكّه بردند. و پيغامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) بيامد از پس ايشان تا چاه بدر و ايشان را نيافت. و اين غزاة بگفته آمده است بسورة آل عمران. «1»
وز پس آن غزو بطن النّخله بود، و آن آن بود كه پيغامبر (عليه السلام) عبد اللَّه بن الجحش بفرستاد تا كاروان مكّيان كاز طايف همى آمدند بيارند.
و اين غزاة بسورة البقرة گفته آمده است. «2»
وز پس اين قصّه گردانيدن قبله بود از سوى بيت المقدس سوى كعبه، چنانك كه گفت عزّ و جلّ: قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ: 144- الى قوله- فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ.: 144 «3» و اين قصّه نيز بسورة البقره گفته آمدست «4».
پس سال دوم از هجرت چون ماه رمضان اندر آمد پيغامبر (عليه السلام) كارها فرمود، و روزه ماه رمضان فرمود، و روزه فريضه گشت بر خلق.
و اين قصّه بسورة البقرة نيز گفته آمد «5».
وز پس اين حديث بدر است، و آن كاروان بو سفيان از شام همى آورد، و حرب كردن كافران مكّه با پيغامبر و كشته شدن كافران، و فرستادن خداى عزّ و جلّ فريشتگان از آسمان، و اين قصّه گفته آمدست بسورة آل عمران. و السّلم.
و اين غزو بنى قينقاع از پس غزو بدر [بود]. پس چون پيغامبر (عليه السلام) از غزو بدر بپرداخت عيد روزه گشادن بكرد. ديگر باره آهنگ غزوها كرد، برفت بحرب سوى مردمانى كه ايشان را بنى- قينقاع گفتند، و ايشان همه جهودان بودند، و نزديك مدينه بودند. و پيغامبر [را] (عليه السلام) با ايشان عهد بود. پس خبر آمد كه ايشان
(1)- مجلد اول 239 (2)- مجلد اول 135 (3)- البقره 142 (4، 5)- مجلد اول 110