بمانده بودى، كه آن را از جايگاه بنتوانستندى جنبانيدن. «1»
و امّا آن صورتها كردن اندران وقت مباح بود، نبينى كه عيسى بن مريم (صلوات اللَّه عليه) آن صورتهاى مرغان از گل بكردى و اندر وى دميدى و بقدرت حق تعالى آن زنده گشتى و بپريدى، و اگر اندران وقت آن روا نبودى عيسى (عليه السلام) روا نداشتى آن كردن.
و روايت كردهاند بخبرهاى درست كه پيغامبر ما (صلّى الله عليه وآله وسلّم) چون مكّه بگشود و اندر مكّه شد عمامه اندر سر بست آن عمامه كه نام آن سحابه بود، و آن عمامهاى بود سياه، و روايتى داشت سياه آن روز، و آن صورت شيرى بود كرده، و بر سر نيزهاى كرده بودند همچون شيرى سياه، و چون باد آمدى باد «2» اندر و افتادى و هم چون شيرى بودى بزرگ و هويدا.
پس اين چيزهاى مصوّر مباح بوده است «3» اندران روزگار، و پيغامبر ما نيز (صلوات اللَّه و سلامه عليه) اين چنين داشته بوده است.
و اين آيت كه خداى عزّ و جلّ گفته است اندر سوره ص: وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ: 34. «5» گفت عزّ و جلّ كه ما سليمان را آزموده كرديم و كسى ديگر را بر كرسى وى نشانديم.
و سبب اين قصّه چنان بوده است كه اندران حوالى ملكى بوده
(1) و هم بر جاى طعامها بپختندى و برداشتندى و ديگ هم بر جاى همى بودى. (آ. بو) (2) عمامهاى بسر بسته بود و نام آن عمامه سحابه بود و آن عمامه بود سياه و رايتى داشت سياه بر آن شيرى بود مصور كرده و بر سر نيزه كرده چون شيرى سياه چنان كه باد. (آ. بو) (3) روا بوده است و مباح. (بو) (4) بيفتادن سليمان از ملكت. (آ. بو) (5) ص 34