ترجمه تفسیر طبری

به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی

جلد 5 -صفحه : 378/ 4
نمايش فراداده

64- تا آن گاه كه بگرفتيم خداوند نعمت ايشان را «1» بعذاب آن گاه ايشان زارى همى كنند

65- مه زارى كنيد «2» امروز كه شما از ما نه يارى كنندتان «3»

66- بدرستى كه بود آيتهاى ما كه مى‏خواندند بر شما و بوديد بر پاشنه‏هاتان همى بازگشتيدى «4»

67- تكبّر همى كرديد بدان و رسمى همى نهاديد و فحش همى گفتيد «5»

68- همى نه انديشه كنند گفتار خويش يا آمدشان آنچه نه آمد پدران‏شان پيشينگان؟ «6»

69- يا نه شناختند پيغامبران‏شان و هستند ايشان او را ناشناختگان؟ «7»

70- يا مى‏گويند بدوست ديوانگى؟ نه كه آمد بديشان براستى و بيشتر ايشان «8» راستى را دشخوار دارند

71- و اگر متابعت كند حق بهواهاى ايشان «9» تباه گردد آسمانها و زمين و آنك اندران باشند. نه كه بداديم ايشان را ياد كار ايشان و ايشانند از ياد كرد ايشان بر گردندگان «10»

(1) تا چون بگرفتيم كامرانان ايشان. (بو)(2) زارى همى كردند. زارى مكنيد. (بو. صو. آ)

(3) يارى‏مند نشويد. (بو)- يارى ندهند. (صو. آ)

(4) بوديت بر پاشنه‏هاى خويش باز مى‏گشتيد. (بو)

(5) بزرگ‏منشى‏كنان بوى افسانه گويان يافه همى‏گفتيد. (بو)- گردن كشندگان بدان افسانه گويان بيهوده همى گفتيد. (آ)(6) بپدرانشان پيشينيان. (بو)- بپدران ايشان نخستينان. (آ)

(7) يا همى نشناسند پيغامبر خويش را، ايشان مرو را ناشناسانند. (بو)

(8) نى كى آورد بايشان حق راست و بيشترين. (بو)- نك آورد بايشان راستى و بيشتر. (آ)

(9) و گر بر پى رفتى خداى آرزوهاى ايشان. (آ)- و گر بدم رفتى راستى آرزوهاى ايشان را. (بو)

(10) نه كه آورديم بايشان پند ايشان و ايشان از پند خداوند خويش روى گردانيدگانند. (بو) ... ايشان از پند خويش همى روى گردانند. (آ).