تفسیر کوثر

یعقوب جعفری

جلد 4 -صفحه : 149/ 132
نمايش فراداده

اموال ديگران تأمين مى شد ، در ماههاى حرام كه سه ماه آن پشت سر هم بود و مى بايست در آن ماهها دست از جنگ و غارت مى كشيدند ، دچار مضيقه مالى مى شدند و زندگى بر آنها سخت مى گذشت و لذا ماههاى حرام را جابجا مى كردند و حرام بودن ماه محرم را به ماه صفر واگذار مى نمودند تا فرصتى براى جنگ و به دست آوردن غنايم جنگى پيدا شود.

2ـ موسم حج براى عربها بخصوص مردم مكه بسيار مهم بود و علاوه بر ارزش اجتماعى و سياسى، براى آنها ارزش اقتصادى فراوانى داشت و از آنجا كه حج بايد در ماه ذيحجه انجام مى گرفت و گاهى ذيحجه به فصل گرماى طاقت فرساى مكه مى افتاد كه هم حج گزاران در زحمت بودند و هم محصولات اعراب از قبيل ميوه و پوست در بازار نبود و مبادلات تجارى به نحو مطلوبى انجام نمى گرفت، اين بود كه با عمل نسيئى و شناور كردن ماههاى قمرى كارى كردند كه موسم حج هميشه در يك فصل معتدلى باشد تا بتوانند به راحتى محصولات خود را عرضه كنند و بازار پر رونقى داشته باشند.

بيشتر مفسران نظريه اول را انتخاب كرده اند و انگيزه عمل نسيئى را خصلت جنگجويى و غارتگرى اعراب دانسته اند.(1) طبق اين نظر نسيئى يك عمل ساده اى بود كه بعضى از سالها انجام مى گرفت و حرمت ماه محرم به صفر انداخته مى شد. اگر چنين باشد نبايد اين جابجايى به ماههاى ديگر هم سرايت داده شود و بايد محدود به محرم و صفر باشد در حالى كه از ظواهر آيات و روايات خلاف اين فهميده مى شود. فخر رازى گفته است: اكثر علما معتقدند كه اين تأخير مخصوص يك ماه نبود بلكه تمام ماههاى سال را شامل مى شد. فخر رازى اضافه مى كند كه پيش ما نظر صحيح همين است.(2)بعضى از مفسران و بسيارى از علماى نجوم و هيئت نظريه دوم را انتخاب

1 ـ شيخ طوسى، التبيان، ج 5 ص 217 و طبرسى، مجمع البيان، ج 5 ص 45 و علامه طباطبائى، الميزان ج 9 ص 284 و زمخشرى، الكشاف، ج 2 ص 270.

2 ـ تفسير فخررازى، ج 16 ص 57.