تفسیر کوثر جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
كرده اند و نسيئى را مربوط به تعيين وقت مناسب براى انجام مناسك حج دانسته اند بنا به گفته نلينو: قديميترين شخصى كه اين نظر را اظهار كرده ابو معشر بلخى (متوفى 272) است كه در كتاب (الالوف) گفته: ...اعراب چنان خواستند كه زمان حجشان سازگارتر با زمان سوداگريشان باشد و هوا معتدل باشد و زمان برگ كردن درختان و روييدن گياه باشد تا سفر به مكه و سوداگرى در عين انجام مناسك حج آسان شود پس عمل كبيسه كردن را از جهودان آموختند و آن را نسيئى يعنى تأخير ناميدند جز اينكه در بعضى كارها مخالف جهودان عمل كردند اينان در هر نوزده سال قمرى هفت ماه قمرى كبيسه مى كردند تا مطابق با نوزده سال شمسى شود ولى اعراب در هر بيست و چهار سال قمرى دوازده ماه قمرى كبيسه مى گرفتند (1) ابوريحان بيرونى هم همين نظريه را دارد و در عبارتى كه پيش از اين از كتاب الآثار الباقيه او نقل كرديم اين نظر را تأييد نموده است. علاوه بر آن كتاب در كتاب التفهيم نيز همين نظر را ابراز كرده و مى گويد: پس عربها خواستند كه حج ايشان هم به ذيحجه باشد و هم به خوشترين وقتى از سال و فراخترين گاهى از نعمت... اين كبيسه از جهودان بياموختند و آن به دست گروهى كردند به لقب قلامس و آن شغل از پدر همى يافت و اين شمار نگاه داشت. چون كبيسه خواستى كردن ، به خطبه اندر گفتى فلان ماه را تأخير كردم. (2) طبق اين نظر ،نسيئى فقط تأخير انداختن يك ماه حرام به ماه ديگر نبود بلكه اين عمل نوعى كبيسه كردن و تطبيق سالهاى قمرى با شمسى بود كه عربها آن را از اقوام ديگر آموختند و به خاطر حج آن را به كار گرفتند. آقاى نلينو پس از نقل اين نظريه از ابومعشر و بيرونى و چندتن از مستشرقان غربى، آن را نظريه اى مبتنى بر حدس و گمان قلمداد مى كند و كبيسه كردن را در