بحثى درباره مشروعيت استفاده از لذايذ دنيا - تفسیر کوثر جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر کوثر - جلد 4

یعقوب جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اميرالمؤمنين (ع) در حديثى فرمود: بدانيد اى بندگان خدا كه پرهيزگاران حال و آينده خير را جمع كرده اند، با اهل دنيا در دنيايشان شريك شده اند ولى اهل دنيا در آخرت آنها شريك نشده اند. خداوند در دنيا آنچه را كه آنها را كفايت مى كند و بى نياز مى سازد بر آنها مباح كرده است. خداوند مى فرمايد:

بگو چه كسى زينت خدا را حرام كرده است؟ آنان در دنيا به بهترين صورتى كه ممكن است ساكن شدند و بهترين چيزى را كه خورده مى شود خوردند. با اهل دنيا در دنيايشان شريك شدند و با آنها از چيزهاى پاكيزه اى كه مى خورند خوردند و از چيزهاى پاكيزه اى كه مى آشامند آشاميدند و بهترين چيزهايى كه مى پوشند پوشيدند و بهترين جاهايى كه ساكن مى شوند ساكن شدند و با بهترين افرادى كه ازدواج مى كنند ازدواج كردند و بر بهترين چيزى كه سوار مى شوند سوار شدند و با اهل دنيا به لذت دنيا رسيدند و آنان فرداى قيامت همسايگان خدايند; از او چيزى مى خواهند پس او آنچه را كه خواسته اند به آنان مى دهد... .

بحثى درباره مشروعيت استفاده از لذايذ دنيا

در ميان موجودات جهان، انسان موجود عجيبى است و ويژگيهايى دارد كه او را از موجودات ديگر متمايز مى سازد. يكى از اين ويژگيها كه در ساختار شخصيت خوب و بد انسان تأثير فراوانى دارد، اين است كه وجود او از دو بعد مادى و معنوى تشكيل شده و نيازهاى گوناگونى در جنبه هاى جسمى و روحى دارد.

انسان در بعد مادى و جسمانى خود نيازهايى از قبيل خوراك، پوشاك، مسكن و اعمال غريزه جنسى دارد و با تجمل گرايى و تنوع طلبى و تشخص جويى سعى در نشان دادن شخصيت و اظهار وجود خود دارد. همانگونه كه در بعد معنوى و روحى نيز او را نيازهاى بسيارى است كه با تأمين درست آن، شخصيت انسانى خود را مى سازد و عمده ترين آنها خداجويى و ميل به كمال حقيقى و رسيدن به نعمتهاى جاويدان بهشتى است كه در رفتار و كردار انسان و كنترل غرايز حيوانى او نقش تعيين كننده اى دارد.اديان و مذاهب و مكتبهاى فكرى حاكم بر جامعه بشرى براى تامين نيازهاى انسان و تضمين سعادت او دستورالعمل هايى دارند و نسخه هايى تجويز مى كنند.

مكتبهاى مادى به طور كلى نيازهاى معنوى را ناديده مى گيرند و يا اصلا اعتقادى به آن ندارند و سعادت بشر را در بهره جويى هر چه بيشتر از لذايذ مادى مى دانند. در مقابل آن بعضى از مكتبها و مذاهب ديگر. اساس كار را بر تقويت و پرورش روح و جان انسان قرار داده اند و نه تنها توجهى به تأمين نيازهاى مادى ندارند بلكه سعادت بشر را در پرهيز و دورى از لذايذ و مظاهر مادى مى دانند و انسان را همواره به ترك دنيا و رهايى از تعلق ها، تشخص ها و ماديات فرامى خوانند و البته چنين برداشتهايى از مفهوم سعادت بشرى بستگى به جهان بينى مكتب و تفسير او از جهان و انسان دارد.

مى توان گفت كه توجه بيش از حد به مظاهر مادى و استفاده بى قيد و شرط از لذايذ گوناگون و بى بندوبارى در اعمال غرايز و شهوتها كه در جهان مادى امروز بخصوص در جوامع غربى متداول شده، واكنش تندى در برابر محدوديت هايى است كه تاكنون به نام مذهب در استفاده از لذايذ مادى اعمال شده است.

سفارش به ترك دنيا و دورى جستن از لذايذ مادى، ريشه در مكتبهاى باستانى هند دارد كه افراطى ترين آن را در فلسفه يوگا مى بينيم. پيروان اين فلسفه يا همان جوكيان با رياضتهاى سخت و تعطيل بعضى از غرايز و سخت گيريهاى بسيار، رسيدن به فنا را هدف خود قرار داده اند و آن را سعادت مطلق مى دانند .

بعدها در ميان پيروان بعضى از اديان آسمانى هم، چنين طرز تفكرى به وجود آمد و بعضى از نصوص و متون مذهبى را به آن تاويل كردند كه نمونه بارز آن رهبانيت در ميان مسيحيان است كه بعضى از آنها ترك دنيا و دورى از لذايذ مادى از جمله ازدواج را نهايت مطلوب خود مى دانستند و از مردم فاصله مى گرفتند و در ديرها و صومعه ها به عبادت و رياضت مى پرداختند.

اين طرز تفكر به صورت خاصى وارد حوزه اسلام هم شد و بعضى از مسلمانان با استناد به بعضى از آيات و روايات، سعادت بشرى را در ترك دنيا و تعطيل غرايز پنداشتند و حتى گروههايى از آنان بخصوص مدعيان عرفان و تصوف، كارهايى در حدّ راهبان و مرتاضان انجام دادند و آن را تهذيب نفس و تزكيه روح قلمداد كردند.

اين در حالى است كه اسلام همه نيازهاى مادى و معنوى بشر را مورد توجه قرار داده و برنامه هاى ويژه اى در جهت تأمين آنها دارد و به طورى كه خواهيم ديد، استفاده از لذايذ مادى را نه تنها بد نمى داند بلكه در حد معقول و منطقى به آن سفارش مى كند و صد البته توجه به ارزشهاى معنوى و تهذيب نفس جايگاه ويژه خود را دارد و هدف اساسى اسلام است.

اكنون ما در اين گفتار، نظر اسلام را درباره دنيا و لذايذ مادى، مورد بحث قرار مى دهيم و آيات و رواياتى را كه در اين زمينهوار شده از نظر مى گذرانيم.قرآن كريم از رهبانيت يا همان ترك دنيا كه در ميان مسيحيان معمول بوده انتقاد مى كند و آن را يك بدعت مى داند كه مربوط به دين خدا نيست. بعضى از متدينان از مسيحيان گمان مى كردند كه با ترك دنيا و مظاهر آن و پرهيز از ازدواج و دورى از مردم و پناه بردن به ديرها و صومعه ها و اشتغال به عبادت، به خدا نزديكتر مى شوند و اين كار كه همان رهبانيت است، نزد خداوند مطلوب است و مقام دينى و معنوى و عرفانى آنها را بالا مى برد. قرآن كريم خاطر نشان مى سازد كه هر چند آنها رهبانيت را براى جلب خوشنودى خدا از خود ساختند ولى خدا آن را مقرر نكرده بوده و اين يك بدعت در دين بود. از آن گذشته آنها حتى آنچه را كه خود ساخته بودند نيز به خوبى رعايت نكردند.

و رهبانية ابتدعوها ماكتبناها عليهم الاّ ابتغاء رضوان الله فمارعوها حق رعايته(حديد/27) و رهبانيتى را كه خود ساختند و ما بر آنها مقرّر نكرديم و جز براى خوشنودى خدا اين كار را نكردند، آن را آنچنانكه سزوار است رعايت نكردند.منظور اين است كه راهبان مسيحى كه رهبانيت و ترك دنيا را از پيش خود ساختند در عمل، به دنيا پرستى و ثروت اندوزى روى آوردند. بنابراين در اين آيه از مسيحيان دو انتقاد مى شود; يكى اينكه رهبانيت را خدا مقرر نكرده بود و آنها از پيش خود ساختند و ديگر اينكه حتى به رهبانيتى كه خود ساختند عمل نكردند و به دنياپرستى مشغول شدند.

بدينگونه قرآن رهبانيت و ترك دنيا را نه به عنوان يك ارزش، كه به عنوان يك بدعت تلقى مى كند و آن را از دين خدا نمى داند.همچنين در روايتهاى ما رهبانيت كه همان ترك دنياست و سياحت يعنى اينكه انسان زندگى و مسكن ثابتى نداشته باشد و هميشه در حال گردش باشد، نفى شده است:

عن ابى عبدالله (ع) قال: ان الله اعطى محمداً (ص) شرايع نوح و ابراهيم و موسى و عيسى التوحيد و الاخلاص و نفى الانداد و الفطرة و الحنيفية السمحة لارهبانية و لاسياحة احلّ فيها الطيبات و حرم فيها الخبائث.(1)

امام صادق (ع) فرمود: همانا خداوند به محمد (ص) شريعتهاى نوح و ابراهيم و موسى و عيسى را داد كه همان توحيد و اخلاص و نفى بتها و همان فطرت و حنيفيت آسان است. نه رهبانيتى قرار داد و نه اينكه انسان هميشه در حال سفر باشد. خدا در اين دين چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را حرام كرد.

در بعضى از روايات هم اشاره شد كه اگر رهبانيتى باشد جهاد، نماز، حج و ساير عبادات اسلامى است و نه ترك لذايذ دنيا:

قال رسول الله (ص): يابن امّ عبد اتدرى مارهبانية امتى؟ قلت: الله و رسوله اعلم.

1 - بحار الانوار، ج 68، ص 317.

/ 149