و اذقلتم يا موسى لن نؤمن لك حتى نرى الله جهرة فاخذتكم الصاعقة و انتم تنظرون (بقره / 55)و هنگامى كه گفتيد اى موسى بر تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا ببينيم، پس صاعقه شما را برگرفت و شما مى نگريستيد.
در باره امكان استقرار كوه هم مى گوييم: رؤيت خدا به استقرار آن كوه در آن ساعت تعليق شده بود و با تجلّى خدا، آن كوه ريزريز شد و استقرار خود را از دست داد; بنابراين تعليق به منفى بود كه افاده نفى مى كند.
اهل سنت و اشاعره كه معتقدند رؤيت خداوند ممكن است و خدا در قيامت ديده خواهد شد، براى اثبات نظر خود دلايلى آورده اند كه بعضى از آنها عقلى و بعضى ديگر نقلى است دلايل عقلى
1 ـ با جواز رؤيت خداوند، لازم نمى آيد كه خدا حادث باشد چون مرئى بودن يك چيز دليل بر حادث بودن آن نيست و اگر به اين دليل مرئى بود، لازم مى آمد كه هر محدثى ديده شود، و اين باطل است.(1)
2 ـ خداوند موجود است، و امكان ديده شدن هر چيزى ناشى از موجود بودن آن است.(2)
در توضيح اين دليل ايجى گفته است: ما هم جواهر را مى بينيم و هم اعراض را، و علت ديده شدن آنها يا موجود بودن آنهاست يا حادث بودن آنها; چون قدر مشتركى ميان جواهر و اعراض جز وجود و حدوث نيست، و حدوث نمى تواند
1 - اشعرى ، اللمع، ص 61. اشعرى در اين كتاب بيشتر با ادله عقلى وارد شده و در كتاب الابانه بيشتر از ادله نقلى استفاده كرده است و اين شيوه او در اين دو كتاب است. 2 - باقلانى، التمهيد، ص 260.