صفحه ى 262
سؤال: چگونه قرآن مى فرمايد: «فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ» اى پيامبر! اگر در حقّانيّت قرآن شك دارى، از اهل كتاب سؤال كن. با آنكه پيامبر صلّى الله عليه وآله هرگز در شك نبوده است؟ و عقل نمى پذيرد كه پيامبرى، در وحى شك كند؟
پاسخ:
1- كلمه ى «ان» (اگر) فرض است و نشانه ى حتميّت و وقوع نيست. مثل «إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ» «1» اگر خداوند فرزندى داشت. با آنكه آيه ى «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ»، فرزند داشتن را صريحاً نفى مى كند.
2- در آيه ى 104 اين سوره از قول پيامبر خطاب به مردم آمده است: اگر در دين من شكّ داريد. «إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي»، پس خود آن حضرت شكّ نداشت، و گر نه تحدّى نمى كرد. همچنين قرآن مى فرمايد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ» «2»
پيامبر به آنچه به او وحى مى شد ايمان داشت.
3- گاهى خطاب قرآن به پيامبر است، ولى مخاطبِ مورد نظر ديگرانند. مثل اين آيه:
«إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما»... «3»
اگر پدر و مادرت در نزد تو به سنّ پيرى رسيدند. در حالى كه پدر حضرت رسول قبل از تولّدش و مادر او در سنّ كودكى آن حضرت از دنيا رفتند و در هنگام نزول اين آيه، پيامبر پدر و مادرى نداشت تا پير باشند. آيه از بابِ «به در بگو تا ديوار بشنود» است، كه در زبان عربى مى گويند:
«ايّاك اعنى و اسمعى يا جاره». در مسائل تربيتى هم گاهى خطاب به بزرگان و شخصيّت ها مى كنند، تا ديگران حساب كار خودشان را بكنند.
4- گاهى آيه اى خطاب به پيامبر است، ولى مسلمانان مورد خطاب اند چنان كه جمله ى بعدى آن نيز جمع است. مانند: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ»... «4»
و نيامده «طلّقت». به علاوه مى دانيم كه پيامبر هرگز زنى را طلاق نداده است.
5- اگر بنا باشد با اين آيه، وحى زير سؤال و شك برود، بايد در حقّانيّت همين آيه
(1). مريم، 91. (2). بقره، 285. (3). اسراء، 23. (4). طلاق، 1.