و كيست ظالم تر از آنكه بر خدا دروغي بست و يا گفت : به من وحي شده ، در حالي كه چيزي به او وحي نشده است . و نيز آن كس كه گفت : به زودي من هم مثل آنچه خدا نازل كرده نازل مي كنم . و (اي پيامبر!) اگر ببيني زماني را كه ستمگران در سكرات مرگ قرار گرفته و فرشتگان (براي قبض روح آنان ) دست هاي (قدرت ) خويش را گشوده و فرمان جان دادن مي دهند (و مي گويند:) امروز به خاطر نسبت هاي ناروا كه به خداوند مي داديد و از آيات او سرپيچي مي كرديد، به عذاب خواركننده كيفر داده خواهيد شد.
در شأن نزول اين آيه چنين آمده است : شخصي به نام ((عبدبن سعد)) از نويسندگان وحي بود. رسول خدا(ص ) او را به خاطر خيانتي طرد كرد. او هم مردم را جمع كرده و مي گفت : من نيز مي توانم آياتي مثل قرآن بياورم .
بعضي هم شأن نزول آيه را ادّعاي پيامبري ((مسيلمه كذّاب )) دانسته اند كه در اواخر عصر پيامبر (ص ) پيش آمد و آيه را مدني پنداشته اند كه به امر پيامبر در اينجا گنجانده شده است .
((غمرات )) از ((غمره ))، به معناي شدايد لحظه ي مرگ است كه انسان را در كام خود فرومي برد.
برخي از مدّعيان پيامبري عبارت بودند از: مسيلمه در يمن ، أسود عنسي در يمن ، طليحه اسدي در بني اسد. (415) .
امام صادق (ع) فرمود: مراد از عذاب هون ، مرگ در حال تشنگي است . (416) .
امام باقر(ع)كساني را كه بي جهت ادّعاي امامت كنند، از مصاديق اين آيه دانسته اند. (417) .
1- افترا به خداوند ظلم فرهنگي است و ادّعاي رهبري از سوي نااهلان ، بزرگ ترين ظلم است . (و من أظلم ممّن افتري ... أو قال اوحي الي ّ)
2- دشمن حق ّ، يا حق ّ را پايين مي آورد، يا خود را بالا مي برد. ابتدا مي گويد: قرآن افسانه است ، اگر موفّق نشد، مي گويد: من هم مي توانم مثل قرآن حرف هاي جالب بزنم . (سأنزل مثل ما أنزل اللّه ) در جاي ديگر مي خوانيم : (لو نشاء لقلنا مثل هذا) (418)
3- مدّعيان ناأهل ودروغين مناصب ديني ، بدجان مي دهند. (ولو تري اذالظّالمون ...)
4- كيفرهاي اخروي از لحظه ي مرگ شروع مي شود، به كافران مي گويند: جان بده ، بمير، (أخرجوا أنفسكم ) كه همراه با نوعي تحقير است .
5- روح انسان از جسم او مجرّد و مستقل ّ است . (أخرجوا أنفسكم )
6- كيفر توهين به وحي ودين ، عذاب مهين وخواركننده است . (تجزون عذاب الهون )
415-تفسير مراغي
416-تفسير نورالثقلين
417-تفسير عيّاشي
418-انفال ، 31