و قرآني كه آن را بخش بخش كرديم تا آن را با تأنّي ودرنگ بر مردم بخواني و آن را آنگونه كه بايد به تدريج نازل كرديم .
يكي از اعتراض هاي كفّار اين بود كه چرا قرآن يكباره نازل نمي شود، (لولا نزّل القرآن جمله واحده) (216) اين آيه پاسخي به گفته ي آنان است .
آيات قرآن چون با حوادث مختلف ارتباط دارد و براي رفع نياز همه ي طبقات در طول تاريخ است ، بخش بخش نازل شده تا با رويدادهاي گوناگون ، تطبيق داشته و براي منتظران دلچسب تر باشد. مثلا اگر آيات جهاد در زمان صلح نازل مي شد، در جايگاه واقعي خود نبود.
تدريج ، يكي از سنّت هاي الهي است ، چه در آفرينش ، كه جهان را در شش روز آفريد و چه در نزول قرآن ، با آنكه مي توانست يكباره نازل كند يا بيافريند.
نزول تدريجي آيات قرآن براي آن بود كه علم به آن توأم با عمل به آن شود. البتّه از نزول تدريجي قرآن ، ارتباط دائمي پيامبر (ص ) با مبداء وحي نيز استفاده مي شود.
1- بخش بخش شدن قرآن به اراده خداوند است . (فرقناه )
2- تعليم و تربيت و ارشاد، بايد تدريجي باشد. (فرقناه ، علي مكث )
3- تلاوت تدريجي قرآن ، شنونده را براي آيات ديگر تشنه و منتظر مي كند. (علي مكث ) ((مكث )) آرامش همراه اطمينان است .
4- يك مربّي و مصلح ، بايد براي دراز مدّت برنامه داشته باشد و از زمان و نيازمندي هاي جديد غافل نباشد. (علي مكث )
5- گرچه روح بزرگ پيامبر ظرفيّت دريافت همه ي وحي را يكجا دارد، امّا مردم كم ظرفيّتند و بايد به تدريج آن را دريابند. (لتقرأه علي النّاس علي مكث )
6- قرآن ، علاوه بر جنبه ي تعليمي ، جنبه ي اجرايي هم دارد كه بايد به تدريج اجرا شود. اجراي صدها دستور در جامعه اي كه صدها فساد دارد، يكباره محال است . (نزّلناه تنزيلا)
216-فرقان ، 32