و چه بسيار مردماني را كه پس از نوح (به كيفر گناه وكفرشان ) نابود كرديم و همين كافي است كه پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بيناست .
اين آيه كه انقراض نسلي از بشر و آغاز نظام نويني در زندگي بشر را بازگو مي كند، نشان مي دهد كه زمان حضرت نوح (ع)، نقطه ي عطفي در تاريخ بشر بوده است . زندگي قبل از نوح ، بسيار ساده و با جمعيّتي محدود بوده و تاريخ پرماجرايي نداشته است و تداوم نسل بشر، با چند مؤمني صورت گرفته كه در كشتي همراه نوح (ع) بودند.
آيه ، ضمن اينكه هشدار به غافلان و عبرت براي مردم است ، مايه ي تسكين و آرامش پيامبر (ص ) است ، كه اگر كافران از آزارشان دست برندارند، گرفتار قهر الهي خواهند شد.
پس از قوم نوح ، قوم عاد، ثمود، لوط، اصحاب مدين ، فرعون ، هامان ، قارون و اصحاب فيل هم ، گرفتار قهر الهي شدند. (من القرون من بعد نوح )
1- ملّت هايي كه در طول تاريخ ، به دليل نافرماني ، گرفتار قهر و غضب خدا شده اند بسيارند. (كم اهلكنا)
2- قهر الهي مخصوص قيامت نيست ، در دنيا هم هلاك مي كند. (كم اهلكنا)
3- تاريخ ، سرچشمه ي عبرت و درس است . (من القرون )
4- توجّه به علم و آگاهي خدا به گناهان ، براي تربيت ما كافي است . (كفي بربّك )
5- براي عذاب و مجازات مجرمان ، آگاهي خداوند كافي است ونيازي به شاهد و و بيّنه ندارد. (كفي بربّك ...)
6- انسان گنهكار، بنده ي خداست . (بذنوب عباده ) نفرمود: ((بذنوب الناس ))
7- خداوند، به باطن ما خبير و به ظاهر ما بصير است . (خبيرا بصيرا)