و بگو: حق ّ آمد و باطل نابود شد، همانا باطل ، نابود شدني است .
((حق ّ))، به معناي ثابت و باقي است . لذا خدا و هرچه از سوي او باشد، حق ّ است . ((حق ّ)) يكي از نام هاي خداوند است . كلمه ي ((زهوق )) به معناي رفتن است . ((زهق نفسه )) يعني روح از بدنش خارج شد.
براي اين آيه مصاديقي همچون ظهور اسلام ، ورود به مدينه ، فتح مكّه و شكستن بت ها را گفته اند كه در همه ي آنها باطل شكست خورده است . ولي آيه داراي مفهوم گسترده اي است و فناي باطل و بقاي حق را نويد مي دهد.
بقاي حق ّ و نابودي باطل ، يك سنّت وقانون الهي است ، نه پنداري و تصادفي ، هر چند پيروان حق ّ كم و طرفداران باطل زياد باشند. چرا كه حق ّ همچون آب ، ثابت و ماندگار و باطل مانند كف ، ناپايدار و فاني است . (فامّا الزبد فيذهب جفاء و امّا ما ينفع النّاس فيمكث في الارض ) (189) قرآن مي فرمايد: (نقذف بالحق ّ علي الباطل فيدمغه ) (190) ما حق ّ را بر سر باطل مي كوبيم و آن را نابود مي سازيم . و در اين صورت است كه باطل رفتني است . بنابراين حق ّ بايد با قدرت و كوبنده بر باطل هجوم آورد.
1- پيامبر بايد با قاطعيّت ، پيروزي نهايي حق ّ را به مردم اعلام كند. (قل جاء الحق )
2- بايد حق ّ را به ميدان آورد تا باطل از بين برود. (جاء...زهق )
3- عاقبت ، باطل رفتني و نابود شدني است و حق ّ، باقي و پايدار. (جاء...زهق ) (فعل ماضي نشانه قطعي بودن است .)
4- از جلوه ها و مانورهاي باطل نبايد هراسيد كه دوامي ندارد. (كان زهوقا)
189-رعد، 17
190-انبياء، 18