آيه: 82 وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا
آيه: 83 وَإِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَؤُوسًا
ترجمه:
و آنچه از قرآن فرو مي فرستيم ، مايه ي شفا(ي دل ) و رحمتي براي مؤمنان است و ستمگران را جز خسران نمي افزايد.و هرگاه كه به انسان نعمتي عطا كرديم ، روي گرداند و شانه ي خودرا (از روي تكبّر) چرخاند و چون (كمترين ) گزندي به او رسد (از همه چيز) مأيوس و نوميد شود.نکته ها
كلمه ي ((من )) در ((من القرآن ))، به معناي ((بعض )) نيست تا دلالت كند بر اينكه بعضي از قسمت هاي قرآن شفاست ، بلكه بيان مي كند كه هر آنچه از قرآن كريم نازل مي شود، شفابخش است .با آنكه قرآن براي هدايت همه است ; (هدي للنّاس ) (191) ولي تنها كساني از اين نور بهره مي برند كه پنجره ي روح خود را به سوي آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته ، با روحي سالم به سراغ قرآن روند; (هدي للمتّقين ) (192) و لذا لجوجان بيماردل را جز خسارت نمي افزايد. مانند باران كه وقتي بر مرداري ببارد، بوي تعفّن برخيزد، هر چند باران زلال و پاك است .استدلال قرآن ، ركود فكري را شفا مي دهد; موعظه ي قرآن ، قساوت را درمان مي كند; تاريخ قرآن تحيّر را برطرف مي سازد; زيبايي آهنگ و فصاحتش روح فراري را جذب مي كند; قوانين و احكامش عادات خرافي را ريشه كن مي سازد; تلاوت و تدبر در آن ، بيماري غفلت را شفا مي بخشد;تبرّرك به آن ، امراض جسمي را شفا مي دهد و رهنمودهاي آن ، تاريكي ها را روشن مي كند.شفاي قرآن با شفاي داروهاي مادّي تفاوت هاي زيادي دارد. داروي قرآن ، ضرري را به دنبال ندارد، كهنه نمي شود و تاريخ مصرف ندارد. شفا يافته ي قرآن عامل شفاي ديگران مي شود. در نسخه ي شفاي قرآن اشتباه نيست ، هميشه و در اختيار همه است ، طبيب اين دارو، هم ما را مي شناسد، هم دوستمان دارد و هم نتيجه ي نسخه اش ابدي است ، نسخه و داروي او هم مشابه ندارد.حضرت علي (ع) مي فرمايد: ((فان ّ القرآن شفاء من اكبر داء و هوالكفر و النفاق و الغي و الضلال )) (193) ، قرآن درمان بزرگ ترين دردهاست كه كفر و نفاق و گمراهي باشد.خداوند رحمت را بر خود لازم نموده است : (كتب علي نفسه الرحمه) (194) و پيامبرش را براي جهانيان ، رحمت قرار داده است ، (رحمه للعالمين ) (195) هم امّتش نسبت به هم رحمت دارند، (رحماء بينهم ) (196) و هم كتابش رحمت است .(شفاء و رحمه) ((نؤابجانبه )) يعني به سوي خود رفته ، به خود گرايش مي يابد و شانه مي چرخاند.پيام ها:
1- چون قرآن از جانب خدايي است كه خالق بشر و فطرت اوست ، قوانين آن نيز با فطرت مطابق و نجات دهنده ي اوست . (شفاء)2- آنچه از سوي خداي رحمان و رحيم باشد، رحمت است . (رحمه للمؤمنين )3- چون كافران به اوامر و نواهي قرآن عمل نمي كنند، نزول هر دستور، جرمشان را بيشتر و خسارتشان را افزون تر مي سازد. (لايزيدالظالمين الا خسارا) 1- رفاه و آسايش ، زمينه ساز غفلت است . (اذا انعمنا، أعرض )2- انسان به جاي اينكه نعمت را از خدا بداند و به او بگرود، آن را از فكر، استعداد، نبوغ و كار خود مي پندارد و خدا را رها مي كند. (نأبجانبه )3- نعمت ها از خداست ، ولي شرّ وبدي از عملكرد خودماست . (انعمنا، مسّه الشرّ)4- انسان آن قدر ضعيف است كه با نعمتي ، گرفتار غفلت شده و با سختي و حادثه ي كوچكي ، نا اميد مي شود.(اذا انعمنا...أعرض ، اذا مسّه الشرّ كان يؤسا)191-بقره ، 185
192-بقره ، 2
193-نهج البلاغه ، خطبه 176
194-انعام ، 12
195-انبياء، 107
196-فتح ، 29