و آنگاه كه هدايت به سراغ مردم آمد، چيزي مردم را از ايمان آوردن بازنداشت ، جز آنكه گفتند: آيا خداوند، بشري را به عنوان پيامبر، برانگيخته است ?
نکته ها
كساني كه داراي منطق درستي نيستند، نقطه ي قوّت را نقطه ضعف مي پندارند. انسان بودن پيامبر نقطه ي قوّت است ، نه ضعف . چون به خاطر داشتن غرائز و اميال و مشكلات ، درد انسان ها را درك مي كند و مي تواند الگوي عملي باشد و نسخه ي مفيدي ارائه بدهد.بر طبق آيات قرآن ، بهانه هاي كفّار براي ايمان نياوردن ، از اين قرار است : الف : چرا انبيا انسان هايي همچون ما هستند? پاسخ : بهترين نوع تبليغ آن است كه همراه با نمونه ي عملي و ارائه الگو باشد.ب : اگر بناست انساني پيامبر باشد، چرا فلاني از فلان خانواده يا شهر نباشد? پاسخ : تقسيمات مردم براساس خيال و معيارهاي مادّي است ، امّا نزول و دريافت وحي لياقت مي خواهد.ج : چرا خود ما پيامبر نباشيم ? پاسخ : نبوّت مقامي بس والا، حتّي برتر از مقام فرشتگان است و هر انساني با هر سابقه اي سزاوار پيامبري نيست .د: چرا فرشتگان برخود ما فرود نمي آيند? پاسخ : نزول فرشته بر كساني است كه سابقه انحراف و گناهي نداشته باشند وگرنه هر روز دروغ و انحرافي را به نام وحي براي مردم مي آورند.
پيام ها:
1- كفّار، بهانه جو و بي منطقند. بهانه ي كفّار اين بود كه چرا پيامبر بشري همانند آنهاست . (ما منع ...)2- پيامبران براي هدايت و تربيت مردم ، به سراغ آنان مي رفتند. (جائهم الهدي )3- شخصيّت و كرامت انسان ، چون براي انسان جاهلي ناشناخته بود، مي پنداشت كه انسان لايق نبوّت نيست . (بشرا رسولا)