و همانا در اين قرآن ، از هرگونه مثال براي مردم آورديم ، ولي بيشتر مردم سرباززده ، و جز انكار كاري نكردند!
1- تنوّع ودگرگوني هاي بياني قرآن ، از ابعاد اعجاز قرآن است . (صرّفنا)
2- خداوند با آيات قرآن حجّت را بر مردم تمام كرده است . (لقد صرّفنا ...)
3- يكنواختي خستگي آور است ، پيام دعوت بايد متنوّع باشد. (صرّفنا)
4- كتاب هدايت ، بايد در دسترس همگان باشد. (هذا القرآن )
5- يكي از بهترين شيوه هاي تعليم وتربيت ، ضرب المثل وبيان تمثيلي است . (صرّفنا للنّاس ... من كل ّ مثل )
6- مردم متفاوتند ومثال هاي متنوّع، هر كدام مي تواند براي گروهي روشنگر باشد. (صرّفنا للنّاس ... من كل ّ مثل )
7- دليل انكار مردم ، لجاجت آنان است ، نه آنكه حجّت براي آنان نيامده است . (فأبي اكثر الناس ...)
8- اكثريّت ، نشانه ي حقّانيت نيست . (فأبي اكثر الناس )