آيه: 42 سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَآؤُوكَ فَاحْكُم بَيْنَهُم أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
و (يهوديان ) چگونه تو را داور قرار مي دهند، در حالي كه تورات نزد ايشان است (و) در آن حكم خداست ، پس بعد از آن (كه تو موافق آن كتاب حكم كردي ) روي مي گردانند و آنان مؤمن نيستند.
همان گونه كه در آيه ي قبل گفتيم ، دليل مراجعه يهوديان به پيامبر اسلام ، پيدا كردن راهي براي تخفيف مجازات بود و آنان با اينكه به تورات دسترسي داشتند و پاسخگوي نيازهاي آنان بود، ولي دنبال قانون ساده تري مي گشتند.
1- همه ي تورات تحريف نشده است . (عندهم التوراه فيها حكم اللّه )
2- كاش اهل كتاب ، نسبت به احكام كتاب خودشان پايبند بودند. (و عندهم التوراه فيها حكم الله )
3- آنچه براي گروهي مهم است ، تخفيف در قانون است ، نه ايمان به قانون و انجام وظيفه . (به همين دليل با داشتن قانون تورات براي پيدا كردن راه مجازات آسان تري نزد پيامبر(ص ) مي آمدند). (ثم ّ يتولّون بعد ذلك )
4- علامت ايمان ، تسليم بودن در برابر قانون است . (و ما اولئك بالمؤمنين )