قطعا كساني كه آن دروغ بزرگ را (در ميان ) آوردند، گروهي متشكل از خود شما بودند. آن را براي خود شر نپنداريد، بلكه آن (در نهايت ) به نفع شماست . هر كدام از آنان بدان اندازه از گناه كه مرتكب شده است ، به كيفر
رسد وبراي كسي كه بخش بزرگ گناه را بر عهده گرفته عذاب بزرگي است .
(N) كلمه ي ((افك )) در لغت به معناي انصراف از حق ّ به باطل است . تهمت زدن نيز نوعي پوشاندن حق ّ و جلوه دادن باطل است .
برخي مفسّران درباره ي شأن نزول اين آيه گفته اند: پيامبر اكرم (ص ) در هر سفري با قيد قرعه يكي از همسرانش را همراه خود مي برد. در جنگ ((بني مصطلق )) عايشه را برد. وقتي كه نبرد پايان يافت و مردم به مدينه باز مي گشتند، عايشه براي تطهير و يا يافتن دانه هاي گردنبند گمشده اش از قافله عقب ماند. يكي از اصحاب كه او نيز از قافله دور مانده بود، عايشه را به لشكر رساند. بعضي افراد به عايشه و آن صحابي ، تهمت ناروا زدند. اين اتهام به گوش مردم رسيد، پيامبر ناراحت شد و عايشه به خانه ي پدر رفت و گريه ها كرد تا آن كه اين آيه نازل شد.. (131) جمعي ديگر از مفسّران و مخصوصا نويسنده تفسير ((اطيب البيان )) با استفاده از روايات متعدّد و مستند نقل مي كنند كه اين آيه درباره ي ((ماريه قبطيه )) (يكي ديگر از همسران رسول خدا) است ، كه خداوند به او فرزندي به نام ((ابراهيم )) داد ولي پس از 18 ماه از دنيا رفت . عايشه و حفصه گفتند: اي رسول خدا! چرا گريه مي كني ? ابراهيم فرزند تو نبود، بلكه شخص ديگري غير از تو با ماريه همبستر شده و ابراهيم متولد شده است . خليفه اوّل و دوّم نيز سخن دخترانشان را تأييد كردند و اينجا بود كه اين آيه نازل شد.
علاّمه جعفر مرتضي در كتاب گرانقدرش (حديث الافك ) مي گويد: شأن نزول آيه درباره ي ماريه ي قبطيه است . و اصل ماجرا تهمتي ناروا بود، زيرا مردي كه به همبستر شدن با ماريه متهم شده بود هيچ گونه آلت مردي نداشت ، و اين زماني روشن شد كه پيامبراكرم (ص ) حضرت علي (ع) را براي تحقيق به سوي آن مرد فرستاد، او با ديدن علي (ع) فرار كرد و بالاي درختي رفت . همين كه روي درخت ، جان خود را در خطر ديد پايين آمد و در آن حال لباسش كنار رفت و بدنش نمايان شد و روشن شد كه او آلت مردي ندارد. علي (ع) ماجرا را به پيامبر اكرم (ص ) گفت و در اينجا بود كه اين آيه نازل شد وعايشه ، حفصه وشيخين شرمنده شدند و پاكدامني آن بانوي محترمه ثابت شد.
گفتني است كه در مورد هر دو شأن نزول سؤالاتي مطرح است ولي هدف ما در اين تفسير، پيام گيري از متن آيات است و درباره ي شأن نزولها بحث گسترده اي نداريم .
در گناه افك چندين گناه نهفته است : دروغ، سوءظن به مؤمن ، ايذاء مؤمن ، قذف ، اهانت ، آزردن پيامبر (ص )، تضعيف خاندان رسالت و شايعه پردازي .
1- برخي از اصحاب رسول اللّه (ص ) عادل نبودند. (جاءو بالافك )
2- گاهي شايعه سازان ، با سازماندهي قبلي و قصد توطئه ، شايعه را القا مي كنند. (عصبه) (((عصبه)) يعني گروه متشكّل و متعصّبي كه هدفي را دنبال مي كند)
3- شايعه سازان در ميان خود شما هستند. (منكم )
4- گاهي در پيش آمدها وتهمت هاي ناروا منافعي وجود دارد. (مانند روشن شدن چهره ي مخالفان ، پيدا شدن هوشياري ، امدادهاي الهي براي مظلوم ) (لاتحسبوه شرّا لكم )
5- اميد دادن به خودي ها در برابر توطئه و تهمت بدخواهان لازم است . (بل هو خير لكم )
6- كيفرهاي الهي ، عادلانه ومتناسب با اعمال ماست . (لكل ّ امري منهم ما اكتسب )
7- در گناهان دسته جمعي ، هر يك از شركا به مقدار سهم خود مجرم است . (لكل ّ امري منهم ما اكتسب من الاثم )
8- انسان زماني مجرم و مقصّر است كه با علم و قصد گناه كند. (اكتسب من الاثم )
9- پيامد گناه هر كس گريبان گير خود اوست . (لكل ّ امري منهم ما اكتسب من الاثم )
10- مجازات كسي كه مسئوليّت و نقش اصلي را دارد بزرگ تر است . (والّذي تولّي كبره ... عذاب عظيم )
131-تفسير ابن