آنان كه چشمانشان از ياد من در پرده ي غفلت بود و (از شدّت تعصّب و لجاجت ) توان شنيدن (سخن حق ّ) را نداشتند.
اگر آيه (وتركنا...) را در كنار آيه ي (حتّي اذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كل ّ حدب ينسلون و اقترب الوعد...) (324) قرار دهيم ، به نظر مي رسد كه مسأله ي قوم يأجوج و مأجوج ، مربوط به قيامت و گويا مقدّمه ي آن است . يعني پيش از قيامت ، قوم يأجوج و مأجوج ، آزاد و رها و مثل موج گسترده مي شوند.
از امام رضا (ع) در تفسير آيه ي (اعينهم في غطاء عن ذكري ) نقل شده كه به مأمون فرمود: مراد از ((ذكر)) در اين آيه علي بن ابي طالب (ع) است . (325)
مراد از چشم و گوش در آيه ي 101، معرفت ، بصيرت و شناخت است ، يعني چشم و گوش دل ، نه عضو خاص ّ در سر. زيرا قرآن گاهي كوري را به دل نسبت مي دهد و مي فرمايد: (من كان في هذه اعمي ) (326)
1- هر جا كه امنيّت هست از لطف اوست ، اگر لحظه اي مردم را رها كند، جهان ناأمن مي شود. (تركنا بعضهم ...)
2- شكسته شدن سدّ ذوالقرنين از نشانه هاي قيامت است . (اذا جاء وعد ربّي ... نفخ في الصّور)
3- پيش از قيامت ، زمين توسط اقوامي به هرج و مرج كشيده مي شود. (تركنا... يموج ) هر چند با ظهور امام زمان (ع) اين هرج و مرج اصلاح مي شود.
4- راه شناخت ، بيشتر به وسيله ي چشم و گوش است . آنان چشمشان در پرده بود و گوششان قدرت شنيدن حق ّ را نداشت . و حق ّ را نمي فهميدند، والاّ ذكر كه ديدني نيست ! (اعينهم في غطاء عن ذكري )
5- انسان شنوا به خاطر عناد، به جايي مي رسد كه توان شنيدن حق ّ را ندارد. (لايستطيعون سمعا)
6- دليل عرضه ي جهنّم بر كافران ، عملكرد و قساوت خودشان در دنياست . (عرضنا جهنّم ...الذّين كانت ...)
324-انبياء، 96
325-تفسير لاهيجي
326-اسراء، 72