* قرآن به كسانى از مردم حجاز كه براى خود امتيازى قائل بودند و مسير خود را از ساير مردم جدا مىكردند دستور داد از همان طريقى كه مردم مراسم حج را انجام مىدهند انجام دهيد (اَفيضوا من حَيثُ اَفاضَ النّاس)(138) و هرگاه ثروتمندان از انبيا تقاضاى طرد فقرا را داشتند، پاسخ مىشنيدند كه هرگز آنان را طرد نمى كنم. (ما اءنَا بِطارِد الّذين آمنوا)(139)
* پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله در آخرين سفر خود، مردم را جمع كرد و فرمود: مردم از هر نژاد و قبيله اى باشند برابرند.(140)
* بعضى سياستمداران و مصلحت انديشان از حضرت على عليه السلام درخواست كردند كه سهم فقرا و بردگان را از سهم افراد برجسته جدا كن و به نخبگان اجتماعى سهم بيشترى بده تا پايه هاى حكومتت محكم شود و آنان كارشكنى نكنند و به معاويه ملحق نشوند. حضرت فرمود: آيا مىخواهيد كه من باج بدهم!! هر كس خواست بماند و هر كه خواست برود.(141) و همين امام عزيز در آغاز حكومتش فرمود: تمام ولخرجى هايى كه در زمان قبل از من بوده را پس گرفته و به بيت المال واريز مىكنم، حتّى اگر براى مهريه همسرانشان يا خريد بردگان صرف شده باشد.(142)
* حضرت على عليه السلام مىفرمود: حتّى اگر مال از شخص من باشد به طور مساوى تقسيم مىكنم تا چه رسد به اينكه مال خدا (وبيت المال) باشد.(143)
* رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمودند: اوّل كسى كه به دوزخ مىرود، حاكمى است كه به عدالت رفتار نكند.(144)
* در حديث ديگرى مىخوانيم: اگر كسى سرپرست ده نفر باشد ولى ميان آن افراد به عدالت رفتار نكند، در قيامت دست و پا بسته محشور مىشود.(145)
* اينها گوشه اى از نكاتى بود كه براى من طلبه از آيه كشف شد، جانم فداى كتابى كه در هر كلمه آن درسهايى است كه زمين و زمان آن را كهنه نمى كند.
براى آنكه بهتر به عظمت اين كتاب پى ببريم از شما مىخواهم يك سطر بنويسيد كه در هر كلمه آن نكاتى جاودانه و كارگشا و صحيح و منطقى نهفته باشد!!
* پروردگارا! تو را به حقّ هر كلمه اى از قرآن ما را بعد از آنكه هدايت كردى، دچار لغزشها قرار مده!