* همان گونه كه پيش افتادن از خدا ورسول او ممنوع است، عقب ماندن و پس افتادن از فرمان آنان نيز ممنوع است. آن گاه كه خدا و رسول و جانشينان بر حقّ آنان مردم را براى مسئله اى فرا مىخوانند، بايد با سرعت و سبقت، آگاهانه و عاشقانه، آن دعوت را لبيك گفت. در آياتى از قرآن از كسانى كه به همراه فراخوانى و بسيج از خود سنگينى به خرج مىدهند، به شدّت انتقاد شده است. (اثّاقلتم الى الارض)(11) در اين زمينه نيز به نمونه هايى توجّه مىكنيم:
الف: پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله در آستانه رحلت، لشگرى را براى دفاع به منطقه اى بسيج كرد و فرمانده آن را جوانى به نام «اُسامه» منصوب نمود و فرمود: خدا لعنت كند هر كس كه از لشگر اُسامه تخلّف كرده و سرباز زند، امّا عدهّاى تخلّف كردند.
ب: در آيات قرآن از كسانى كه به خاطر تخلّف از فرمان پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله به جبهه نرفتند و براين امر شادمان بودند، انتقاد شديد شده است. (فَرِح المخلّفون بمَقعَدهم خلاف رسول اللّه)(12)
ج: در جنگ اُحد با اينكه در حمله اوّل مسلمانان پيروز شدند، ولى به خاطر تخلّف از دستور پيامبر صلّى الله عليه وآله كه 50 نفر را در شكاف كوه هاى اُحد مسئول مرزبانى قرار داده بود، و آنان به عشق جمع آورى غنائم منطقه را رها كردند، عاقبت جنگ با شكست مسلمين و شهادت حضرت حمزه عموى پيامبر صلّى الله عليه وآله و جمعى از ياران با وفاى حضرت، پايان يافت.
قرآن دليل شكست اُحد را در سه كلمه بيان كرده است: سستى، اختلاف و تخلّف از فرمان. (حتّى اذا فَشِلتم و تَنازَعتم فى الامر و عَصيتُم)(13)
د: بارها در نهج البلاغه حضرت على عليه السلام افراد سنگدل يا ترسو و كسل را به شدّت سرزنش كرده و تعبيراتى از قبيل اينكه شما لاشه هاى بى روح هستيد!، شما در قيافه مرد هستيد امّا مردانگى نداريد!(14) و امثال آن به كار برده است.
بنابراين آنچه خداوند از ما مىخواهد، نه پيش افتادن است نه پس افتادن، بلكه همراه بودن و هم فكر و همكار بودن است. (والّذين معهم...)