آنگاه كه خواهرت (در پي آن صندوق ) مي رفت تا بگويد: آيا شما را به كسي راهنمايي كنم كه تكفّل و پرستاري او را بپذيرد!? (و آنان پذيرفتند.) پس (اين گونه ) ما تورا به سوي مادرت باز گردانيديم تا چشم او (به تو) روشن شود و اندوهگين نگردد. و(اي موسي !) تو شخصي (از فرعونيان ) را به قتل رساندي (واز اين بابت دچار اندوه گرديدي )، پس تو را از غم نجات داديم و تو را در آزمون هاي مختلف آزموديم . پس چند سالي را در ميان مردم مدين (ودر كنار شعيب پيامبر) درنگ كردي ، سپس (اينك ) درزمان مقدّر (براي پذيرش رسالت به اينجا) آمدي .
فرعون كه صندوق را از آب گرفت ، در آغاز تصميم كشتن طفل را داشت ، ولي همسرش او را از اين كار بازداشت . لذا دايه ها را براي شيردادن كودك دعوت كردند، امّا موسي سينه ي هيچ يك از آنان را قبول نكرد، و نظام فرعوني در تغذيه كودك عاجز شد. خواهر موسي كه ماجرا را دنبال مي كرد، جلو آمد و با حالت عادّي گفت : من شما را به كسي معرّفي مي كنم كه اين كودك سينه ي او را قبول كند.
بدين گونه موسي به دامان مادر بازگشت .
در تاريخ زندگاني و مبارزات حضرت موسي (ع) چند زن نقش اساسي داشته اند; مادر موسي ، خواهر موسي ، همسر موسي و زن فرعون .
حوادث زندگاني انبيا، گاهي به يكديگر شباهت دارد. مثلا سرگذشت حضرت موسي (ع) با زندگاني حضرت يوسف (ع) از جهاتي مشابه است ، از جمله : الف : هر دو پيامبر مدّتي را در كاخ زندگي كرده اند.
ب : زندگي در كاخ ، به انتخاب هيچ يك نبود.
ج : پدر و مادر هر دو پيامبر به فراق مبتلا شدند.
د: سرانجام ، هر دو به سوي والدين خود بازگشتند.
ه\\\': هر دو به فتنه ي ديگران دچار شدند; حضرت يوسف به فتنه ي برادران خود وموسي (ع) به فتنه ي فرعون .
و: در زندگي هر كدام ، زني كاخ نشين نقش داشته است ، همسر عزيز مصر در نقش منفي و همسر فرعون در نقش مثبت .
1- در نظام حاكميت طاغوت ، هر كس از طرفداران حق ّ، چه زن و چه مرد، بايد نقش مبارزاتي خود را به خوبي انجام دهد. (تمشي اختك )
2- براي دريافت الطاف الهي بايد حركت نمود. (اوحينا... تمشي اختك )
3- پيشنهادات حق ّ ومنطقي خود را با نرمي وملاطفت مطرح كنيم . (هل )
4- اسرار را فاش نكنيم . (من يكفله ) و نگفت : ((الي امّه ))
5- شير دادن فرزند، كافي نيست ، بلكه تكفّل كامل مهم است . (يكفله )
6- خدا به وعده هاي خويش وفادار است . (566) (انّنا رادّوه اليك فرجعناك الي امّك )
7- سرپرستي مادر، بهترين شرايط براي رشد فرزند است . (لتصنع علي عيني ... فرجعناك الي امّك )
8- رضايت مادر، جايگاه ويژه اي نزد خدا دارد. (فرجعناك الي امّك كي تقرّ عينها)
9- نگراني از بازتاب كارها، به اخلاص و عصمت ضربه نمي زند. (فنجّيناك من الغّم ) (موسي (ع) يك قبطي را بدون تعمّد كشته بود و اگر چه گناهي نداشت ، ولي نگران و غمگين بود.)
10- مردان خدا آزمايشات سختي را در پيش روي دارند. (فتنّاك فتونا) انبيا نيز بايد مزه ي حوادث سخت را بچشند لذا بعد از سال ها زندگاني در كاخ ، اينك چوپاني در بيابان شروع مي شود. (فلبثت سنين في اهل مدين )
11- پشت سر گذاردن مراحل سخت ، مقدمه ي رسيدن به مقام الهي و معنوي است . (فتنّاك ... ثم ّ جئت علي قدر يا موسي )
12- مسئوليّت ها، توفيقات و الطاف الهي ، داراي زمان بندي و حساب شده است . (جئت علي قدر يا موسي )
566-امام باقر (ع) فرمود: مدّت جدايي فرزند از مادر سه روز بود تفسير نورالثقلين