و (يوسف ) به غلامان خود گفت : آنچه را به عنوان قيمت پرداخته اند در بارهايشان بگذاريد، تا چون به خانواده ي خود بازگردند آن را باز شناسند، به اميد آنكه (بار ديگر) برگردند.
حضرت يوسف كه در آيات قبل از او با تعابيري چون ((صادق ، محسن ، مخلص )) ياد شده است ، يقينا بيت المال را به پدر و برادران خود نمي بخشد و ممكن است كه پول غلّه را از سهم و ملك شخصي خود داده باشد.
پول را برگرداند تا بي پولي مانع سفر دوّم آنها نشود. (لعلهم يرجعون ) علاوه بر آنكه برگرداندن پول ، نشانه صميميت و سوء قصد نداشتن از اصرار برآوردن برادر است و مخفيانه در بين كالا گذاردن نشانه ي بي منّت بودن وحفظ از دستبرد سارقين است .
يوسف كه ديروز برده و خدمتكار بود امروز غلام و خدمتكار دارد. (لفتيانه ) اما در هنگام ملاقات برادران ، نه انتقام گرفت و نه گلايه اي نمود و نه كينه اي داشت .
بلكه با برگرداندن سرمايه آنان ، به آنها توجه داد كه من شما را دوست مي دارم .
1- مدير و رهبر لايق بايد طرحهايش ابتكاري باشد.(اجعلوا)
2- نه انتقام و نه كينه ، بلكه هديه دادن براي ارتباط بعدي . (اجعلوا بضاعتهم في رحالهم لعلهم يرجعون )
3- براي بازيافتن انسان ها بايد از پول گذشت .(اجعلوا... لعلهم يرجعون )
4- پول گرفتن در زمان نياز از پدر پير و برادران ، با كرامت نفس سازگار نيست . (اجعلوا بضاعتهم في رحالهم )
5- صله رحم يعني كمك نمودن نه معامله كردن .(اجعلوا بضاعتهم )
6- بدي ها را با خوبي جبران كنيد.(اجعلوا بضاعتهم )
7- در طرح ها وبرنامه ها يقين صددرصد به عملي شدن آن لازم نيست . (لعلهم يرجعون )