همانا پروردگارتان، خدايى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز و دوران آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت )زمام امور را به دست گرفت(. كار جهان را تدبير و سامان دهى مى كند. هيچ شفاعت كننده اى جز با اذن او نيست. آن خداوند است كه پروردگار شماست، پس او را بپرستيد . آيا پند نمى گيريد؟
مراد از شش روز، شش روزگار و شش مرحله ودوران در آفرينش است، و ممكن است مراد از آن، مدّتى برابر شش روز باشد.
عَرش، مركز تدبير و كنايه از قدرت است. وقتى مى گويند: فلانى بر تخت نشست يا او را از تخت پايين كشيدند، يعنى به قدرت رسيد يا بركنار شد. سلطه ى خداوند، هم پيش از آفرينش آسمان ها و زمين بر هستى بوده، وكان عرشه على الماء (204) ، هم پس از خلقت آنها، و پ س از پايان جهان و در قيامت هم سلطه ى الهى بر همه ى هستى باقى است. يحمل عرش ربّك يومئذٍ ثمانية (205)
امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، مربّع است، زيرا كلماتى كه بناى اسلام بر آن است نيز چهار كلمه است: سبحان اللّه والحمدللّه ولااله الااللّه واللّه اكبر. (206)
1- آفرينش جهان با برنامه ريزى و زمان بندى صورت پذيرفته است. ستّة ايّام )وقتى بر نظام هستى برنامه و تدبير حاكم است، چگونه مى توان پذيرفت انسان كه گل سرسبد موجودات است، بى برنامه باشد؟!(
2- اوّل خداشناسى، سپس خداپرستى. ان ربكم اللَّه الذى ... فاعبدوه
3- هستى قانون مند و هدفدار است. لازمه ى تدبير امر، عاقبت وهدف داشتن و قانون مند بودن است. يدبّر الامر
4- عبادت، سزاوار كسى است كه خلقت و تدبير به دست اوست، نه ديگران. خلق... يدبّر... ذلكم اللَّه ربّكم فاعبدوه
5 - خداوند هستى را آفريده، خَلق ودر قبضه دارد، استوى وبا حكمت دائماً آن را اداره مى كند، يدّبر وبدون اذن او كسى را نفوذى نيست، مامن شفيع و توجّه به اين حقايق، زمينه ى پيدايش روح بندگى وپرستش است. فاعبدوه
6- واسطه شدن هر موجودى بايد از سوى خداوند تأييد شود. پس بى جهت بت ها را شفيع قرار ندهيم. ما من شفيع الاّ من بعد باذنه
7- الوهيّت از ربوبيّت جدا نيست. طاغوت ها مى كوشند خالق را خدا بدانند، ولى سياستگذار ومدبّر را خودشان، ودين را از سياست جدا بدانند. اللَّه ربّكم
8 - انسان آفريدگار خويش را باور دارد، تنها نيازمند تذكّر است.افلاتذكّرون
204-هود، 7.
205-الحاقه، 17
206-علل الشرايع، ص 398.