واگر پروردگارت مى خواست، )به اجبار( همه ى مردم روى زمين يكجا ايمان مى آوردند. )اكنون كه سنّت خدا بر ايمان اختيارى مردم است،( پس آيا تو مردم را مجبور مى كنى تا ايمان آورند؟!
خداوند، هم قدرت دارد، هم حكمت و از قدرتش آنجا و آن گونه استفاده مى كند كه خلاف حكمت نباشد و چون حكمتش اقتضا دارد كه مردم آزاد باشند، هرگز با قدرت قهرى خود آنان را به ايمان اجبارى وادار نمى كند. امّا مشركان مى گفتند: لو شاء اللّه ما اشركنا (367) اگ ر خدا مى خواست ما مشرك نبوديم، پس شرك ما خواست خدا بوده است و ما بالاجبار مشرك شده ايم! اين آيه مى تواند پاسخى به سخن آنان باشد كه اگر اراده خدا بر اجبار كردن است، چرا اجبار به انحراف و شرك كند و لااقل اجبار به هدايت و ايمان نكند!؟
1- ايمان بر مبناى انتخاب است، نه اجبار وتحميل. أفانت تكره
2- پيامبر صلى الله عليه وآله از روى دلسوزى، براى ايمان آوردن مردم اصرار مى كرد. افأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين
367-انعام، 148.