کرامات الرضویه علیه السلام معجزات علی بن موسی الرضا علیه السلام بعد از شهادت

علی میر خلف زاده

نسخه متنی -صفحه : 88/ 67
نمايش فراداده

شفاى سيد ابراهيم

دانشمند محترم جناب حاج آقا محمد مهدى تاج لنگرودى واعظ فرمود: آقاى سيد ابراهيم لنگرودى سيد معمّر و جليل القدرى است كه از ذاكرين و خدمتگزاران اهل بيت اطهار (عليهم السلام) و ساكن تهران مىباشد. گاهى او را در بعضى از خيابانهاى تهران ميديدم كه بديوار تكيه كرده و بعد از مقدارى توقف براه ميافتاد وقتى كه علت را مىپرسيدم از درد پاى خود گله ميكرد و مىفرمود:

ده سال است كه گرفتارم و بعضى از آقايان اطباء بعنوان رماتيسم و بعضى بعنوان سياتيك مرا مداوا كرده ولى بمقدار كمى هم از دواها اثرى ندارد.

بارى او با اين ناراحتى ميساخت تا اينكه روزى بعنوان احوالپرسى سيد مذكور بخانه او واقع در ميدان خراسان رفتم خوشبختانه حالش خوب بود از درد پاى او كه سابقه داشت جويا گرديدم فرمود راحت شدم و بوسيله امام رضا عليه السلام از خدا شفا گرفتم و بهيچوجه احساس درد و ناراحتى ندارم.

وقتيكه از چگونگى استشفاء پرسيدم چنين فرمودند كه من چندى قبل بعزم زيارت حضرت ثامن الحجج امام رضا عليه السلام تهران را ترك گفته و بمشهد مقدس مشرف شدم با همان درد پا و ناراحتى بزيارت حضرت ميرفتم از شدت درد مخصوصاً از صحن مقدس تا حرم سه جا بعنوان استراحت مىنشستم.

روزى بعزم استشفاء بحرم حضرت مشرف شده پس از آداب و مراسم زيارت با قلبى شكسته و با خلوص اطمينان هر چه تمامتر بحضرت اينگونه متوسل شدم.

عرض كردم آقا من پير مردى هستم كه علاوه از هشتاد سال دارم، اگر قابليت دفن در جوار قبر شما را داشته باشم از خداوند بخواه كه بميرم و در همين جا دفن گردم و اگر از عمرم چيزى باقى مانده درد پا خيلى آزارم مىدهد و براى من طاقت فرسا است. بنابراين از خدا بخواه تا مرا شفا دهد.

قدرى گريه كردم و با همان حال از حرم بيرون آمدم و بصحن مقدس وارد شده اما خوشبختانه در خودم احساس بهبودى كرده مثل آنكه دردى در من نبوده با توجه بمطلب قبلى كه مىبايد از اول صحن تا حرم سه جا توقف نمايم و قدرى بنشينم بعد از عرض حاجت و بيرون آمدن از حرم تا اول خيابان بدون احساس كوچكترين ناراحتى و توقفى آمدم!!

آنقدر خوشحالى و سرور بمن دست داده بود كه بنا كردم در خيابانها راه رفتن و مدتى بدين منوال گاهى تند گاهى آهسته رفتم و برگشتم تا بر من يقين شد كه شفا گرفتم و الان مدت چند ماه است كه از مشهد مقدس مراجعت كرده و راحتم.(58)


  • اى شه طوس كه بر هر دو جهان مولائى خسروانند گدايان تو اى خسرو دين ما گدائيم و بدين در باميد آمده ايم دردمنديم و باميد دوا آمده ايم بحقيقت كه دوائى و توئى اسم خدا جسم و جانم تو شفا ده كه تو ذكرى و شفا كن كريمانه نظر بر من مسكين شاها سالها بهر اميدى به پناه آمده ام نيست ظنّم كه براى تو گداى در خويش چه شود از ره لطف خسرو خوبان جهان بنده روسيه و زار و حقيرم ايشه چشم اميد حقير است بتو مولائى

  • خسرو كون و مكان مظهر بيهمتائى شه اقليم وجودى و تو صاحب رائى چو گدا را نبود غير درت ماوائى درد ما را تو شفا ده كه طبيب مائى مظهر اسم حق و مظهر هر اسمائى كه تو ذكرى و شفائى و تو اسمى و دوائى جز تو اين ملك جهانرا نبود مولائى غير اميد تو ديگر نبود ملجائى جز درت نيست اميدى و ندارم بنمائى لحظه اى دردم آخر بسراغم آئى چشم اميد حقير است بتو مولائى چشم اميد حقير است بتو مولائى