مشروط به شروع دانسته و ثمره اختلاف دو نظر را وجوب عمره به طور مستقل اعلام كرده است[1]، چنانكه بيضاوي نيز اتمام را به معناي اتيان حج و عمره بهطور تمام و بدون عيب و نقص دانسته كه با عنوان اقامه هماهنگ است و روايت عدم وجوب عمره را مبتلا به معارض دانسته، زيرا روايتي بر وجوب آن دلالت دارد.[2]
5. اين تضارب آرا، با ارجاع بحث نهايي به فقه برطرف ميشود، زيرا استقصاي روايات فقهي كه ناظر به تفسير معناي آيه نيستند در فن تفسير روا نيست و بدون تأمّل در آنها فتواي نهايي ميسور نيست.
6. آنچه به عنوان تفسير ميتوان از اين آيه استظهار كرد همانا اتمام به معناي ادامه بعد از شروع است؛ نه به معناي اقامه و اتيان حج و عمره به طور تام و واجد همه اجزا و شرايط.
حج و عمره دو واجب عبادياند؛ نه توصّلي، چنان كه واژه «لِله» در صدر آيه بر آن دلالت دارد. اشتمال حج بر برخي منافع: (لِيَشهَدوا مَنفِعَ لَهُ)[3] نيز با عبادي بودن آن منافات ندارد، زيرا انجام عبادت حجّ با مشاهده يك سلسله منافع همراه است؛ نه اينكه آن منافع غايتِ حجّ است.
تعبدي بودنِ حجّ اقتضا دارد پيرو دستور خداوند باشيم، چه رسد به اينكه افزون بر تعبّدي بودن، عبادي نيز باشد. عنوان تعبّدي در فن اصول فقه در قبال
[1] ـ التفسير الكبير، مج3، ج5، ص150. [2] ـ انوار التنزيل، ج1، ص109 110. [3] ـ سوره حجّ، آيه 28.