برگزیده ای از تسنیم

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 177/ 131
نمايش فراداده

آراي مفسران درباره‏منظور از (النّاس) چنين است:

1. حضرت ابراهيم(عليه‌السلام). چون آن حضرت امام و قدوه مردم است، از او به «امت»: «اِنَّ اِبرهيمَ كانَ اُمَّةً قانِتا»[1] و «ناس» ياد شده است؛ گويا آن حضرت به تنهايي يك نوع است، بر اين اساس، معنا چنين است: همان روشي كه ابراهيم خليل(عليه‌السلام) در افاضه داشت، شما نيز از نظر زمان، مكان، آغاز و انجامِ افاضه پيرو او باشيد.[2] مؤيد اين وجه روايتي است كه در بحث روايي خواهد آمد.

2. حضرت آدم. قرائت برخي از قرّاء با اين احتمال هماهنگ است.[3]

3. اهل يمن و ربيعه كه قبيله‌هاي خاصي بودند.[4] روايتي اين وجه را تأييد مي‌كند.[5]

4. عالمان ديني كه هم دين‏شناس‌اند و هم دين را به مردم مي‌آموزند.[6]

5. كساني كه صلاحيت اقتدا و ائتمام مردم به آنان را دارند و حدود حجّ و احكام آن را مي‌دانند و به آنها عمل مي‌كنند. اين صلاحيت، ويژه حضرت ابراهيم(عليه‌السلام)، انبياي ابراهيمي، معصومان(عليهم‌السلام) و عالماني است كه از نظر علمي و عملي پيرو آنان و حافظ شريعت‌اند.[7]

[1] ـ سوره نحل، آيه 120؛ التبيان، ج2، ص169؛ مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص528؛ تفسير ابن كثير، ج1، ص250.

[2] ـ التفسير الكبير، مج3، ج5، ص181.

[3] ـ ر.ك: مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص528؛ التفسير الكبير، مج3، ج5، ص181؛ الكشاف، ج1، ص247.

[4] ـ ر.ك: مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص 528.

[5] ـ تفسير العياشي، ج1، ص97 ـ 98.

[6] ـ ر.ك: مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص528.

[7] ـ تفسير ابن كثير، ج1، ص250؛ مواهب الرحمن، ج 3، ص 156.