(فَاقضِ ما اَنتَ قاضٍ اِنَّما تَقضي هذِهِ الحَيوةَ الدُّنيا).[1] كاربرد قضا در حكم و داوري حاكم نيز از اين باب است.[2] اطلاق قضا بر انجام عملي كه در وقت معين خود فوت شده اصطلاح خاص فقهي است. قضا معناي جامعي دارد كه مصداق تكويني و اعتباري را دربر ميگيرد.[3]
نَصِيبٌ: «نصيب» حظ و بهره است و نصبْ چيزي را سرپا و مستقيم برپا داشتن است؛ مانند برپا كردن نيزه. حظ و بهره هر كس را بدان جهت نصيب گويند كه گويا تنها همان شيء براي او برجسته و نمايان است.[4]
سَرِيع: «سرعت» به معناي شتاب است و مفهوم فراگير آن شامل سرعت در امور مادي، معنوي، خير و شر ميشود. هيئت فعيل (سريع) ثبوت و هميشگي سرعت فاعل را ميرساند؛ يعني خداي سبحان همواره بدون اندك تأخيري حسابرس بندگان است.[5]
قرآن كريم همراه شكستن سنت جاهلي[6] و دعوت به ياد خدا كيفيت ياد او را چنين بيان ميكند: پس از فراغت از مناسك حجّ در «منا»، آنگونه كه به ياد
[1] ـ سوره طه، آيه 72. [2] ـ مفردات، ص674 ـ 675، «ق ض ي». [3] ـ التبيان، ج2، ص170، با تحرير اندك. [4] ـ معجم مقاييس اللغه، ج5، ص434، «ن ص ب». [5] ـ التحقيق، ج5، ص121 ـ 122، «س ر ع». [6] ـ به شأن نزول آيه در آغاز بحث روايي رجوع شود.