است، چنان كه پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بر اثر صدّ دشمن در همان مكان صَدّ، يعني حديبيّه، قرباني كردند و به طور مطلق از وضع احرام خارج شدند[1]، حال آنكه طبق اين آيه تا قرباني به مكه يا منا نرسيده است، نبايد سر را تراشيد، پس (حَتّي يَبلُغَ الهَدي مَحِلَّه) نشان ميدهد كه (اُحصِرتُم) درباره خصوصبيماري است؛ نه ويژه صدّ يا اعم از بيماري و صدّ.[2]
در پاسخ ميتوان گفت كه جمله (ولاتَحلِقوا رُءوسَكُم حَتّي يَبلُغَ الهَدي مَحِلَّه) جداگانه و محتواي آن حكمي مستقل است و با جمله قبل پيوند ندارد و شايد بر فرض اثبات پيوند، بتوان گفت كه محصور نبايد سر را بتراشد تا قرباني را به محل قرباني برساند؛ خواه محل قرباني مكه و منا باشد يا محبس او.
شاهد خارجي، آياتي است كه احصار در آنها مصدود و محبوس را هم دربرگرفته است:
أ. (فَاِذَا انسَلَخَ الاَشهُرُ الحُرُمُ فَاقتُلوا المُشرِكينَ حَيثُ وجَدتُموهُم وخُذوهُم واحصُروهُم).[3] «حصر» در اينجا گرفتن و زنداني كردن مشركان، پس از پايانِمهلت چهار ماهه است.[4]
[1] ـ السيرة النبويه، ابن هشام، ج3، ص333. [2] ـ ر.ك: زبدة البيان، ص235 236. [3] ـ سوره توبه، آيه 5. [4] ـ منظور از اَشهُر حُرُم در اين آيه، همان چهار ماهي است كه به مشركان مهلت داده شد كه در آيه 2 سوره توبه معهود است و آن، بيست روز از ذيحجّه، محرّم، صفر، ربيع اول و ده روز نخست از ربيع ثاني است؛ نه ماههاي حرام (رجب، ذيقعده، ذيحجه و محرّم) (ر.ك: التبيان، ج5، ص173؛ مجمع البيان، ج5 6، ص12). براي توضيح بيشتر مراجعه شود به تفسير همين آيه.