2. قبل از سلطه اسلام در جزيرةالعرب و نفوذ رهبري پيامبر اعظم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و حَجر و منع بتپرستان از حضور در مسجد و شركت در مناسك حج، مشركان حجاز همانند موحدان در مراسم ياد شده حاضر ميشدند و طبق رسوبات جاهلي به گفتمانِ افتخارآميز درباره تبار خويش ميپرداختند و خطيبان و محدّثان ويژهاي داشتند[1] كه حافظ ميراث منحوس و موهوم دوران خونريزي و غارت بوده و آنها را با غَثّ و سمين بازگو ميكردند، هرچند با استقرار اسلام در حجاز و فتح مكه و ممنوع شدن مشركان از شركت در مناسك، غبارروبي شده و مجالي براي فخرفروشي باطل در مواقفِ تنزيه شده مِنا و مانند آن نمانده است، بنابراين، تقسيم ياد شده اگر به لحاظ زمان حضور مشركان در مناسك حج باشد، جريان گزارش خارجي است از يكسو و ارائه دو طرز فكر است ازسوي ديگر و اگر به لحاظ بعد از انقضاي زمان مزبور بوده و عصر تطهير سرزمين حجاز از تظاهر به شرك و تنزيه مواقف حج از حضور وَثَنيها باشد فقط ناظر به دو طرز تفكر در جهان خارج است.
ياد خدا در قرآن، هم به «كثرت» و زيادي وصف شده است: (اذكُرُوا اللّهَ ذِكرًا كَثيرا)[2] هم به (شدّت): «فَاذكُروا اللّهَ كَذِكرِكُم ءاباءَكُم اَو اَشَدَّ ذِكرا». شدت ياد خدا يعني با حضور قلب بيشتر به ياد خدا بودن. وصفِ يادِ حق به «كثرت»، ناظر به كميّت زماني است، تا انسان لحظهاي از ياد خدا غافل
[1] ـ جامع البيان، مج2، ج2، ص394. [2] ـ سوره احزاب، آيه 41.