برگزیده ای از تسنیم

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 177/ 5
نمايش فراداده

برخي بر آن‌اند كه حصر فقط براي مانع دروني استعمال مي‌شود؛ ليكن آيه (وخُذوهُم واحصُروهُم)[1] شاهد استعمال آن در مانع بيروني است، چنان كه ابوحيان مي‌گويد: از اهل لغت نقل شده كه احصار و حصر يكسان‌اند در منع دشمن يا مَرَض.[2]

فَمَا اسْتَيْسَرَ: «فاء» براي تفريع است و در واژه «ما» دو احتمال است:

1.مبتدا باشد و خبر آن جار و مجرورِ محذوف، يعني «فعليكم ما استيسر» باشد.

2.مفعولِ فعل محذوفي مانند «فاهدوا» باشد كه به قرينه (مِنَ الهَدي) حذف شده است.[3]

«اسْتَيْسَر» از «يسر» به معناي سهولت و آسان شدن است.[4] اين فعل از باب استفعال است؛ ولي به معناي ثلاثي مجرد آمده است؛ مانند استغني كه به معناي غني و استصعب كه به معناي صعب است.[5]

الْهَدْي: «هَدْي» و «هَدِيَّة» از ريشه هدايت به معناي دلالت و راهنمايي از سرلطف است. واژه هَدْي مختص چيزي است كه به خانه خدا اهدا مي‌شود: (هَديًا بلِغَ الكَعبَةِ)[6] و هَدِيَّه لطفي است ويژه كه افراد جامعه به يكديگر دارند: (واِنّي مُرسِلَةٌ اِلَيهِم بِهَديَّة...).[7]

[1] ـ سوره توبه، آيه 5.

[2] ـ ر.ك: تفسير البحر المحيط، ج2، ص81.

[3] ـ مجمع البيان، ج 1 2، ص 518؛ اعراب القرآن، ج 1، ص 288.

[4] ـ التحقيق، ج14، ص243، «ي س ر».

[5] ـ تفسير البحر المحيط، ج 2، ص 82.

[6] ـ سوره مائده، آيه 95.

[7] ـ سوره نمل، آيه 35. مفردات، ص 835 840، «ه د ي».