خَيرٍ يَعلَمهُ اللّه) تبشير يا انذار ضمني را به همراه دارد.
بايد توشه مادي و معنوي سفر حجّ و نيز زاد و توشه سفر آخرت را فراهم آورد و بهترين بلكه تنها زاد و توشه سودمند در سير انسان به سوي خدا در دنيا و آخرت تقواست و برترين مصداق تقوا، تقواي نيل به خداست.
هيچ تقوايي بدون لُبّ و عقل حاصل نميشود، چنان كه هر عقلي عامل تقواست و به همين سبب كه انسانهاي لبيب و درون پر و مصون از التقاط از تقوا بهرهمندند خداي سبحان آنان را به تمام مراتب تقوا مخصوصاً به والاترين مرتبه آن فراخوانده است، با اينكه همگان به تقوا مكلّفاند.
فَرَضَ: «فرض» بريدن چيز سخت و نفوذ در آن است؛ مانند قطع كردن آهن. احكام قاطع و نافذ خداي سبحان كه عمل به آنها واجب است «فرائض الله» و آنچه انسان انجام آن را بر خود لازم ميكند «فريضه» است[1]: (وقَد فَرَضتُم لَهُنَّ فَريضَة).[2]
مقصود از (فَمَن فَرَضَ فيهِنَّ الحَجّ) كسي است كه در ماههاي حجّ با احرام بستن براي حجّ يا عمره تمتّع، حجّ را بر خود واجب كند.[3]
جِدالَ: «جدال» گفتوگوي همراه با كشمكش و به انگيزه غلبه بر ديگري است. واژه جدال مصدر و برگرفته از «جَدَلْتُ الحبلَ» (: ريسمان را محكم تافتم و پيچيدم) است؛ گويا دو طرف مجادله تلاش دارند يكديگر را بپيچانند
[1] ـ مفردات، ص630، «ف ر ض». [2] ـ سوره بقره، آيه 237. [3] ـ مفردات، ص630، «ف ر ض»؛ مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص524.