و از رأي خود برگردانند.
برخي گفتهاند: جدال، كشتيگيري و افكندن حريف بر جداله (زمين سخت) است.[1] در مجادله لفظي نيز هر يك از دو طرف ميخواهد بر حريف چيره شود و او را ساقط كند.
تَزَوَّدُوا: «تزوّد»، زاد و توشه برگرفتن، و «زاد»، ذخيره افزون بر نياز فعلي است.
تزوّد از زاد مشتق است؛ مانند تقمّص و تعمّم كه از قميص و عِمامه اشتقاق يافتهاند. ريشه اصلي اين واژه اجوف واوي است، به دليل «تزوّد، زوّد و... »؛ امّا واژه «زيادة» ريشه اصلي آن اجوف يائي است، بنابراين، «زاد» و «زيادة» از يك باب نيستند، از همينرو در كتاب لغت در دو جا طرح ميشوند[2]؛ ولي از مفردات راغب بر ميآيد كه هر دو از يك باب بوده و اصل هر دو اجوف واوي است، از اينرو عنوان زاد را بعد از شرح معناي زيادة (اجوف واوي) ياد كرده است.[3] البته درباره «مَزادة» اختلاف نظر است كه لسان العرب به آن پرداخته كه آيا مزادة مفعلة از زيادة است يا از زاد.[4]
خداوند پس از بيان وجوب اتمام حجّ و عمره در آيه قبل، در اين آيه آغاز و پايان زماني حج را به طور كلي تعيين ميفرمايد: (الحَجُّ اَشهُرٌ مَعلومت). حج در همان ماههاي مخصوص است كه از حضرت ابراهيم خليل مانده است
[1] ـ مفردات، ص189 ـ 190، «ج د ل». [2] ـ لسان العرب، ج3، ص198، «زَ وْ د» و ص199، «زَيد». [3] ـ مفردات، ص385 ـ 386، «ز ا د». [4] ـ ج3، ص199.