«وجود» و «عدم وجود» نيز تعبير ميشود[1] و از قادر بر شيء با تعبير «واجد للشيء» ياد ميكنند، چنان كه به جاي «فلان چيز مقدور است»، ميگويند: «هو موجود»[2]، پس (فَمَن لَم يَجِد) يعني كسي كه از فراهم آوردن قرباني ناتوان است.
العِقَابِ: «عقب» و «عقوب» به معناي بعد از چيز ديگر آمدن است: عقبتُ زيداً عقباً و عقوباً: جئتُ بعده. يكي از القاب پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) العاقب است، زيرا آن حضرت(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بعد از همه انبيا(عليهمالسلام) آمده است. فرزند و نسل هر كسي «عَقِب» و «عاقبة» اوست.[3]
دو واژه «عُقْب» و «عُقْبي» مختص به ثواب و پيامدهاي اعمال نيك و نيّتهاي خير است: (خَيرٌ ثَوابًا وخَيرٌ عُقبا)[4]، (اُولئِكَ لَهُم عُقبَي الدّار).[5] واژه «العاقبة» نيز اگر مطلق به كار رود مختص ثواب است: (والعقِبَةُ لِلمُتَّقين)[6]؛ ولي اگر اضافه شود گاه در عقوبت و كيفر به كار ميرود: (فَكانَ عقِبَتَهُما اَنَّهُما فِي النّار).[7] واژههاي «العقوبة»، «المعاقبة» و «العقاب» مختص به عذاب و تبعات اعمال بد است: (فَحَقَّ عِقاب).[8]
[1] ـ مفردات، ص854 855، «و ج د». [2] ـ المصباح، ص 648، «و ج د». [3] ـ همان، ص 419 420، «ع ق ب». [4] ـ سوره كهف، آيه 44. [5] ـ سوره رعد، آيه 22. [6] ـ سوره قصص، آيه 83. [7] ـ سوره حشر، آيه 17. [8] ـ سوره ص، آيه 14. مفردات، ص 575، «ع ق ب».