آنگاه دو نظريه اخير مقبول است و اگر ماههاي حجّ، زماني است كه ميتوان برخي اعمال حجّ را در آن بهجا آورد، قهراً همهذيحجّه مراد است، چون تا پايان ذيحجّه ميتوان مانده اعمال را انجام داد. ظاهر آيه نيز اين است كه همه سه ماه، ظرف زماني اعمال حجّ است و تأخير اختياري طواف زيارت و طواف نساء نيز ثمرهفقهي آن است و درباره احرام در اين سه ماه، گرچه فقها به عدمجواز احرام در غير آن فتوا دادهاند، ظاهر آيه چندان ارتباطي با مطلق احرام (بهطوري كه احرام عمره مفرده را دربرگيرد) ندارد.[1]
توضيح: يك. عمره مفرده موقّت نيست؛ يعني زمان مخصوصي ندارد و در طول سال ميتوان آن را امتثال كرد.
دو. عمره تمتع داخل در حج است و حكم حج را دارد.
سه. حج، اعم از اِفراد، قِران و تمتّع موقّت است؛ يعني در خارج آن وقت صحيح نيست.
چهار. موقّت يا موسَّع است يا مضيَّق. برخي از اعمال حجّ موسع است و برخي ديگر مضيق؛ امّا موسَّع مانند عمره تمتّع و برخي اعمال حج و امّا مضيق نظير وقوف به عرفه در زمان محدود.
پنج. معناي «اشهر حج» اين است كه حج در غير اين ماهها صحيح نيست؛ نه آنكه اين ماهها مخصوص حجّ باشد و غير حجّ مانند عمره مفرده در آن صحيح نباشد.
احكام و مناسك حج بر دو گونه است: واجبات و محرّمات. از محرمات حجّ
[1] ـ مسالك الافهام، كاظمي، ج2، ص188؛ فقه القرآن، راوندي، ج 1، ص 282.