هنگامي که پيامبران الهي بپا خاسته اند و مردم را به پرستش خداي يگانه(1) و اطاعت از دستورات او، و بيزاري از بتها و معبودها ي باطل و پرهيز از شياطين و طاغوتها ترک ظلم و افسادو گناهان و کارهاي زشت، دعوت مي کردند عموما با انکار و مخالفت مردم مواجه مي شدند(2) و مخصوصا فرمانروايان و ثروتمندان جامعه که سر مست عيش و نوش(3) و مغرور به مال و مکنت يا علم و دانش خودشان(4)بودند، سر سختانه کمر مبارزه با ايشان را مي بستند و بسياري از قشرهاي ديگر را به دنبال خودشان مي کشاندند و از پيروي راه حق باز مي داشتند. (5) تريجا گروه اندکي که غالبا از محرومان جامعه بودند به انبياءالهي ايمان آوردند(6) و کمتر اتفاق مي افتد که جامعه اي بر پايه عقايد صحيح و موازين عدل و قسطو مطيع فرمان خدا وپيامبران، تشکيلگردد آنچنانکه في المثل در زمان حضرت سليمان عليه السلام تشکيل شد. هر چند بخشهايي از تعاليم انبياء تدريجا در فرهنگ جوامع، نفوذ مي کرد و از جامعه اي به جامعه ديگر، اتقال مي يافت و مورد اقتباس، قرار مي گرفت و احيانا بعنوان ابتکارات سردمداران کفر، ارائه مي شد چنانکه بسياري از نظامهاي حقوقي جهان، از شرايع آسماني اقتباس کرده اند و بدون ذکر منبع و ماخذ، و بنام افکار وآراء خودشان عرضه داشته و مي دارند.
مخالفت با انبياء عليهم السلام علاوه بر انگيزه کلي« ميل به بي بندو باري و پيروي از هواهاي نفساني»(7) علل و انگيزه هاي ديگري نيز داشته است. از جمله خود خواهي و غرور و خود برتربيني (استکبار)بود که بيشتر در ميان اشراف و نخبگان و ثروتمندان، بروز مي کرد(8)
1.ر.ک:سوره نحل-آيه 36و سوره
انبياء-آيه25،و سوره فصلت-آيه14و سوره احقاف –آيه21. 31-33. 27-31.
2.ر.ک:سوره ابراهيم-آيه 9و سوره
مومنون-آيه44.
3.ر.ک:سوره سبا-آيه 34.
4.ر.ک:سوره غافر-آيه 83و سوره
قصص-آيه78،و سوره زمر-آيه49.
5.ر.ک:سوره احزاب-آيه 67و سوره سبا-آيه
6.ر.ک:سوره هود-آيه
40وآيات
7.ر.ک:سوره مائده-آيه
70.
8.ر.ک:سوره
غافر-آيه 56و سوره اعراف-آيه76.