في ارضه و بقيته في عباده ابن الحسن بن علي...» 1. غاية المرام (ط قديم) ص267،ج10،و اثبات الهداة: ج3، ص123، و ينابيع المودة: ص494. و طبق پيشگويي پيامبر اکرم (ص) جابر تا زمان امامت حضرت باقر (ع) زنده ماند و سلام رسول خدا (ص) را به ايشان ابلغ کرد.
در حديث ديگري از ابوبصير نقل شده که گفت: درباره اولوالامر از امام صادق (ع) سوال کردم. فرمود: در شان علي بن ابي طالب و حسن و حسين نازل شده است . عرض کردم : مردم مي گويند چرا قرآن کريم، علي و اهل بيتش (ع) را بنام، معرفي نکرده است؟ فرمودند: به ايشان بگوي: آيه نماز که نازل شد اسمي از سه رکعت و چهار رکعت نبرد، و اين رسول خدا (ص) بود که آن را براي مردم تفسير کرد، همچنين آيات زکات و حج و ... اين آيه را هم مي بايست پيامبر اکرم(ص) براي مردم تفسسير کند و او چنين فرمود:
«من کنت مولاه فعلي مولاه» و نيز فرمود:« اوصيکم بکتاب الله و اهل بيتي، فاني سالت الله عزوجل ان لا يفرق بينهما حتي يورد هما علي الحوض فاعطاني ذلک» يعني شما را سفارش مي کنم به (ملازمت) کتاب خدا و اهل بيتم، جدايي نيندازد تا در حوض کوثر ايشان را بر من وارد سازد، و خداي متعال درخواست مرا اجابت کرد، و نيز فرمود: «لا تعلموهم فانهم اعلم منکم انهم لن يخرجونکم من باب هدي و لن يدخلوکم في باب ضلالة» 2. ر. ک: غاية المرام (ط قديم) ص265، ج3.
[ يعني: در مقام تعليم ايشان برنيايد که اتيشان از شما داناترند. همانا هرگز شما را از اب هدايت، خارج و در باب ضلالت، وارد نمي سازند.] و همچنين بارها و از جمله در آخرين روزهاي حياتش فرمود:« اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و اهل بيتي انهما لن يفترقا حتيي يردا علي الحوض» 3. اين حديث نيز روايات متواتر است که بزرگان اهل سنت از جمله ترمذي ونسائي و صاحب مستدرک به طرق متعدد از رسول خدا (ص) نقل کرده اند. و نيز فرمود:« الا ان مثل اهل بيتي فيکم مثل سفينة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق» (4) و نيز بارها خطاب به علي بن ابي طالب (ع) فرمود:«انت ولي کل مومن بعدي» (5) و نيز دهها حديث ديگري که مجال
1. غاية المرام (ط قديم) ص267،ج10،و اثبات الهداة: ج3، ص123،
و ينابيع المودة: ص494.
2. ر. ک:
غاية المرام (ط قديم) ص265، ج3.
3.
اين حديث نيز روايات متواتر است که بزرگان اهل سنت از
جمله ترمذي ونسائي و صاحب مستدرک به طرق متعدد از رسول خدا (ص) نقل
کرده اند.
4. ر. ک: مستدرک
حاکم، ج3،ص151.
5. ر. ک: مستدرک
حاکم: ج3،ص134، ص111، صواعق ابن حجر،ص103، مسند ابن حنبل، ج1، ص331،
ج4،ص438و...