اکرم (ص) اهل بيت و عترت خود را همسنگ قرآن قرار دادند و تاکيد کردند
که هيچگاه از آن ، جدا نمي شوند دليل روشني بر عصمت
ايشان مي باشند زيرا ارتکاب کوچکترين گناه حتي اگر
بصورت سهوي باشد مفارقت عملي از قرآن است.
علم امام
بي شک اهل بيت پيغمبر (ص) بيش ازساير مردم از علوم آن حضرت، بهره مند بودند چنانکه درباره ايشان
فرمود: «لا تعلموهم فانهم اعلم منکم» (1) مخصوصا شخص امير مومنان (ع) که از
دوران کودکي در دامان رسول خدا (ع) پرورش يافته و تا آخرين لحظات عمر آن حضرت ملازم
وي، و همواره در صدد فراگرفتن علوم و حقايق از پيامبر اکرم (ص)
بود، و درباره وفرمود: «انا مدينة العلم و علي بابها» 2.
ر. ک: مستدرک حاکم، ج3، ص265، جالب اين است که يکي از علماء اهل
سنت کتابي بنام «فتح الملک» العلي بصحة حديث مدينة العلم
علي» و از خود امير مومنان (ع) نقل شده که فررمود:«ان رسول الله صلي
الله عليه و آله علمني الف باب، و کل باب يفتح الف باب فذلک الف
الف باب، حتي علمت ما کان و ما يکون الي يوم
القيامة و علمت علم المنايا و البلايا و فصل الخطاب» 3.
ر. ک: ينابيع المودة، ص88،
اصول کافي: ج1، ص296. يعني رسول خدا(ص) هزار باب علم به من
آموخت که هر بابي هزار باب ديگر مي گشايد و مجموعا
مي شود هزار هزار باب، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قيامت خواهد
بود آگاه شدم و علم منايا و بلايا (مرگها و مصيبتها) و فصل
الخطاب (داوري بحق) را فرا گرفتم.ولي علوم ائمه اهل بيت (ع) منحصر به آنچه از
پيامبر اکرم (ص) بي واسطه يا با واسطه شنيده بودند نبوده
است بلکه ايشان از نوعي علوم غير عادي نيز بهره مند
بوده اند که بصورت «الهام» و«تحديث» (4) به ايشان افاضه مي شده است نظير
الهامي که به خضر و ذوالقرنين (5) و حضرت مريم و مادر موسي عليهم السلام شده (6) و
بعضا در قرآن کريم، تعبير به
1. ر. ک: غاية المرام:
ص265، اصول کافي: ج1،ص294.2.
ر. ک: مستدرک حاکم، ج3، ص265، جالب اين است که يکي از علماء اهل
سنت کتابي بنام «فتح الملک» العلي بصحة حديث مدينة العلم
علي» و از خود امير مومنان (ع) نقل شده که فررمود:«ان رسول الله صلي
الله عليه و آله علمني الف باب، و کل باب يفتح الف باب فذلک الف
الف باب، حتي علمت ما کان و ما يکون الي يوم
القيامة و علمت علم المنايا و البلايا و فصل الخطاب» 3.
ر. ک: ينابيع المودة، ص88،
اصول کافي: ج1، ص296.4. ر. ک: اصول کافي، کتاب
الحجة، ص264 و ص 270.5. ر. ک: اصول کافي:
ج1،ص268.6.
ر. ک: کهف- آيه65-98، آل عمران- 42، مريم-17-21،طه – 38، قصص-7.