مقدمه
دانستيم که هر خداي متعال که علت هستيبخش جهان است همه کمالات وجود را دارد و هر نوع کمالي که در هر موجودي
يافت شود از اوست بدون اينکه با افاضه آن، چيزي از کمالات
وي کاسته شود.و براي تقريب به ذهن مي توان از اين
مثال بهره گرفت که معلم از علم خود به متعلم مي آموزد بدون اينکه
چيزي از علمش بکاهد. البته افاضه وجود وکمالات وجودي از طرف
خداي متعال، بسي بالاتر از اين مثال است، و شايد
رساترين تعبير در اين زمينه اين باشد که
بگوييم: عالم هستي، پرتو و جلوه اي از اينذات
الهي است چنانکه از اين آيه شريفه مي توان استفاده
کرد:«الله نور السموات والارض» سوره نور،آيه 35.با توجه به کمالات نامتناهي الهي، هر گونه
مفهومي که دلالت بر کمال داشته باشد و مستلزم هيچ نقص و
محدوديتي نباشد قابل صدق بر خداي متعال خواهد بود چنانکه در
آيات کريمه قرآن و روايات شريفه و ادعيه و
مناجاتهاي حضرات معصومين عليهم الصلوة والسلام
مفاهيمي از قبيل نور و کمال و جمال و محبت و بهجت و مانند آنها
به خداي متعال، نسبت داده شده است. اما آنچه در کتب عقايد و فلسفه و
کلام اسلامي به عنوان صفات الهي، مطرح مي شود تعداد معيني از صفات است که به
دودسته (صفات ذاتيه، وصفات فعليه)تقسيم مي گردد. از
اينروي، نخست توضيحي درباره اين تقسيم
مي دهيم و سپس به ذکر و اثبات