و اصيل مي باشد و هرچند زندگي دنيا و نعمتهاي
مادي و معنوي آن، مطلوب آدمي است ولي با توجه به
اينکه همه آنها ابزار آزمايش و وسيله تکامل حقيقي و
تحصيل سعادت ابدي است، اصالتي نخواهد داشت و ارزش واقعي
آنها وابسته به توشه اي است که شخص براي زندگي ابديش
برمي دارد. (1)
از اين رواگر کسي زندگي اخروي را
فراموش کند و چشم خود را به زرق و برق دنيا بدوزد و لذايذ آن را هدف
نهاييش قرار دهد ارزش واقعي آن را نشناخته و براي آن،
ارزشي پنداري قائل شده است زيرا وسيله را بجاي هدف
گرفته است. و چنين کاري جز بازي و سرگرمي و فريب
خوردگي نخواهد بود. و به همين جهت، قرآن کريم زندگي
دنيا را بازي و سرگرمي و ابزار فريب ناميده،
2. آل عمران/185، عنکبوت/64، محمد/46، حديد/20. و زندگي آخرت را
زندگي حقيقي دانسته است. (3)
ولي بايد توجه داشت که همه نکوهشهايي که از دنيا
شده، مربوط به نوع نگرش و جهت گيري انسانهاي دنيا طلب است
وگرنه، زندگي دنيا براي بندگان شايسته خدا که حقيقت
آن را مي شناسند و به نظر وسيله به آن مي نگرند واز هر لحظه عمر
خود، براي سعادت ابديشان بهره مي گيرند نه تنها
نکوهشي ندارد بلکه داراي ارزش فوق العاده اي مي باشد.
نتيجه انتخاب زندگي دنيا
با توجه به امتيازات عالم آخرت و برتريزايد الوصف نعمتهاي بهشتي و رضوان و قرب الهي بر
لذايذ دنيا، جاي ترديد نيست که برگزيدن
زندگي دنيا بر آخرت، کاري نابخردانه خواهد بود (4) و نتيجه اي جز حسرت وندامت نخواهد داشت.
ولي زشتي ونادرستي چنين گزينشي هنگامي
بيشتر ظاهر مي شود که بدانيم انتخاب دنيا و
دلبسبتگي به لذايذ آن، نه تنها موجب محروميت از سعادت
ابدي مي شود بلکه عامل مهمي براي شقاوت جاودانگي
نيز مي باشد.توضيح آنکه: اگر انسان مي توانست بجاي
سعات ابدي، لذايذ زودگذر دنيا را انتخاب کند اما به گونه
اي که پي آمد سوئي براي جهان نداشته باشد چنين
کاري با توجه به رجحان
1. قصص/77. 3. عنکبوت/64، فجر/24. 4.
اعلي/16، فجر/24.